Saturday, May 12, 2007

آنها با شما در خیابان ها خودارضایی می کنند


امین قضایی

مبارزه با بد حجابی ، موضوع بحث من ، به موجودیت روانی قدرت ( جمهوری اسلامی) و شیوه تولید ِ سکسوآلیته در اسلام مربوط می شود. شیوه تولید لذت در اسلام مبتنی بر مبادلات نمادین ِ عروس است که با خرید وفروش زنان بین خانواده های داماد و پدر نوعی وصلت نمادین و همجنسگرایانه میان دو نهاد ایجاد می کند. این مبادلات نمادین مبنای پیوستگی هایی است که هدف اصلی آن هرگز انتقال و مبادله لذت بر اساس اصل فایده باوری سرمایه داری نیست. این در حالی است که مبادلات در جامعه سرمایه داری برخلاف دوره های پیشین جامعه طبقاتی ، بر منبای تولید لذت و سرمایه گذاری در لیبیدوی افراد صورت می گیرد. جمهوری اسلامی همچنان که ماهیتا این توانایی را ندارد که به یک حاکمیت متعارف سرمایه داری تبدیل شود ، بنیادا توانایی سرمایه گذاری لیبیدویی را نیز ندارد. در واقع قادر نیست بر نظام مبادلات لذت انسانها و هنجارسازی های جنسیتی و ...مدیریت کند.

جمهوری اسلامی در بازار بدون هیچ مسئولیتی همچون یک سرمایه دار بزرگ ، انحصارگر ومافیایی ظاهر می شود و از نمایندگی کلیت طبقه سرمایه دار غافل می ماند ، پس از هیچ مشروعیت و اقتداری در نزد طبقه سرمایه دار برخوردار نیست. این عدم مشروعیت بیش از هر چیز به صورت تضاد فرهنگی جمهوری اسلامی و طبقه متوسط بروز می یابد . در الگو های فرهنگی جمهوری اسلامی هیچ نوع اقتصاد چرخشی وسیال لیبیدویی در نظر گرفته نشده است اما سرمایه داری به آزادی زنان برای فروش نیروی جنسی خود ، والایش زدایی ، هنجارسازی جنسیتی، نظام مد ، توزیع و ترویج خانواده ی دوتایی مبتنی بر دگرجنسگرایی انحصاری و نفی کارکرد تولید مثل نیاز دارد که نهایتا آنرا می توان با منطق مبادله ارزشها (در اینجا : لذت) توضیح داد ، در حالی که جمهوری اسلامی از اساس از مبادله نمادین خانواده ها حمایت می کند . در نظام تولیدی مبتنی بر مبادله ارزشها ، لذت در یک مبادله ی برابر میان دو جنس مخالف تولید می شود. هدف از این مبادله با منطق های فایده باور ، انتقال و کسب لذت است و بنابراین سرمایه داری اصولا خانواده را بر مبنای دگرجنسگرایی استوار می کند ونه تولید مثل . برخی به اشتباه این تغییر کارکرد خانواده را نابودی و ضعف خانواده در نظام سرمایه داری می پندارند. اما اسلام سکسوآلیته را از منطق های مبادله نمادین به وجود می آورد و نه از منطق های دگرجنسگرای انحصاری سرمایه داری. این سکسوآلیته را که یک تولید گفتمانی است در کجای اسلام باید یافت ؟ مشخصا در فقه . که من به آن " سکسوآلیته ی فقه" می گویم.

سکسوآلیته را یک گفتمان در نظر می گیریم که منطق مبادله نمادین ( در اسلام ) و مبادله ارزشها ( در سرمایه داری) و نهایتا فرهنگ هرکدام از آنها را شکل می دهد. در مبادلات نمادین ِ اسلام یعنی در فرآیند خرید وفروش عروس ، مبادله ( ازدواج) با بیان و اجازه نامه ی عاقد صورت می گیرد. آنچه عاقد می گوید و می شنود مرکزی از یک گفتمان در نظر بگیرید که حول آن انواع و اقسام احکام شرعی درباره روابط جنسی و خانوادگی تولید می شود. کسانی که از نزدیک با اسلام آشنایی ندارند حتی نمی توانند تصور کنند که این احکام درباره مسائل جنسی تا چه حد گسترده است و تمامی جزئیات را با تمامی تخیلات جنسی تحت پوشش قرار می دهد . این سکسوآلیته فقه ، بیش از انکه به سرکوب تمایل جنسی بپردازد به ارضای دقیق و کامل آن در حیطه خانواده اهمیت می دهد . استفتا در مورد مشکلات جنسی ، توصیه درباره ارضای بهتر در روابط جنسی ، نحوه برخورد بین زن و مرد و بررسی دقیق رفتار محارم با یکدیگر شالوده تمامی سکسوآلیته ی فقه است. موجودیت روانی این سکسوآلیته تخیل جنسی است. برای اینکه این قدرت تخیل جنسی را یادآوری کنم تنها کافی است آن مشکل فقهی مضحک اما جدی را در نظر بگیرید که رابطه جنسی مرد و زن به صورت اتفاقی در اثر زلزله را بررسی می کند .
مشخصا این مبادلات نمادین هژمونی فرهنگی خود را حفظ کرده است اما ضرورت منطقی خود را از دست داده است . من گفتم که موجودیت روانی سکسوآلیته فقه اصولا تخیل جنسی است. سکسوآلیته در فقه به صورت مسئله چیرگی بر اغوای زنان ، در ادبیات اسلامی به صورت رابطه ی عاشقانه لیلی و مجنون که نهایتا چیزی جز تخیل جنسی نیست بروز می یابد. اما در شرایط سرمایه داری کنونی بر سر این سکسوآلیته ی فقه که کاملا متکی به مبادلات نمادین خانواده هاست چه می آید؟
با ظهور جمهوری اسلامی ، سکسوآلیته ی فقه تغییر گفتمان می دهد و این بار مجبور است به جای مقام هادی و راهنمای فقهی که تخیل جنسی مردم را هدایت و مشکلات آنها را بررسی می کرد ،در نقش مراقب ، هنجارساز و سرکوبگر یک نیروی منکراتی ظاهر شود. امر به معروف و نهی از منکر در گفتمان جمهوری اسلامی نقش اساسی پیدا می کند در حالی که پیشتر یک مسئله کاملا فرعی بود. خشونت و سادیسم به اوج خود می رسد : به صورت زنان اسیده پاشیده می شود ، روسپیان سنگسار می شوند ، جوراب و پای زنان با تیغ پاره می شود ، روسری و توسری بر زنان تحمیل می شود ، عروسی ها و جشن ها توسط هجوم نیروهای کمیته برچیده می شود. با تغییر روابط قدرت ، هم موجودیت روانی قدرت دچار منطق های سادیستی – ویوریستی(اطفا شهوت با نگاه) می شود و هم سکسوآلیته ی فقه به سکسوآلیته منکرات تبدیل می شود. سکسوآلیته ای که در اسلام شناخته می شد اینک با جامعه ای روبروست که منطق های مبادله ارزشها و لذت ها را درک نمی کند ، بنابراین عناصر جمهوری اسلامی همیشه تصور می کنند که هرگونه بازنمود حاصل از این مبادله ارزشها یک نوع فساد و تباهی در مبادلات نمادین خانواده هاست. انچه که در واقع یک سلیقه و مد ، یک رابطه دوستانه ساده میان دو جنس مخالف است از چشم آنها فساد و مقدماتی است برای یک زناکاری . در واقع عناصر جمهوری اسلامی به خاطر سکسوآلیته فقه دچار یک تخیل جنسی هستند و قادر نیستند روابط و فرم های جدید اجتماعی را درک کنند و بلافاصله آنرا یک انحراف موردی از اصول فقهی خود تصور می کنند. نمونه ی جالب آن عقد اجباری دختران و پسرانی است که در خیابان در حال قدم زدن با یکدیگر دستگیر می شدند ، در واقع آنها هر نوع شکل جدید از روابط اجتماعی را با یک تخیل جنسی همراه می کنند. این تخیل جنسی موجودیت روانی خود آنهاست که سکسوآلیته ی فقه برای انها تولید کرده بود.
سکسوآلیته منکرات ، شکل عملی و سرکوبگر قفهی آنست . پس اگر موجودیت روانی اولی تخیل جنسی باشد موجودیت روانی دومی شکل عملی تخیل جنسی یعنی استمنا است. نیروهای انتظامی اکنون با منطقی سادیستی ، میل به ابژه ی جنسی خود را به صورت پرخاش به آن نشان می دهند . ساده بگویم آنها با شما در خیابان ها استمنا می کنند.
سکسوآلیته منکرات ، سکسوآلیته نیروهای لمپن و فرومایه ای است که نیروی جنسی سرکوب شده ی خود را به صورت عملی پرخاش به ابژه میل ابراز می دارند. اگر منطق های ویوریستی آنرا در نظر بگیریم ، این یک نوع دختربازی اسلامی محسوب می شود ، یا در سطح طبقات ، نوعی میل درونی و سرخورده برای وصلت دوباره جمهوری اسلامی با طبقه اش . طبقه متوسط در نقش یک جوان منحرف و وابسته به فرهنگ بیگانه تخیل می شود، باید به این جوان فرصت بازگشت به سنت ها را داد . بهترین حالت آن است که طبقه متوسط (همانطور که برای ادبیات غرب ، شرق در نقش یک زن تخیل می شود ) به صورت یک زن تصور شود که باید آنرا از فساد مبادله ارزشها و لذتها به سوی مبادلات نمادین و وصلت های خانوادگی بازگردانیم. صیغه که به عنوان یک راه حل اسلامی و میانجیگر بین این دو منطق عمل می کند ، باز هم در همین تخیل جنسی شریک است که روابط اجتماعی جدید را به صورت زناکاری تصور می کند و به صورت متناقض نما برای ممانعت از این مناسبات جدید خود شخصا یک راه حل زناکارانه ارائه می دهد.
من در این مقاله نشان دادم که جمهوری اسلامی صرفا سکسوآلیته را سرکوب نمی کند بلکه خود ما حصل یک سکسوآلیته است که در اثر تغییر موقعیت در روابط قدرت ، این سکسوآلیته مداوما دچار تخیلات واهی می شود. او همه جا روابط زناکارانه و جنسی می بیند ، در هر زنی نیروی اغواگری را مشاهده می کند ، گمان می کنند که آرایش ها و پوشش طبقات مرفه نوعی تجهیز برای برقراری روابط جنسی کاملا موفق است که آنها از آن محروم اند . ( برای مثال جوانان شهرستان ها که گرفتار سرکوب جنسی شدیدتری هستند گمان می کنند که اغوای دختران تهرانی یا طبقات مرفه بسیار راحت تر است). سکسوآلیته منکرات یک استمنای گفتاری است که ابتدا ابژه ی جنسی را خیال می کند ، سپس گفتگو می کند و آنگاه در پرخاشگری و دستگیری به اوج لذت سادیستی خود می رسد.

No comments: