« ناقوس مرگ چپ محفلی!»
نتایج عملکرد چپ رادیکال ایران در عرصه های مختلف اجتماعی از جمله در دانشگاهها و در ارتباطش با بخشهای مختلف کارگری در چند وقت گذشته ثابت کرده است که این نیروها در تاکید بر موضع گیری قاطعانه و صریح در مخالفت با کمونیسم بورژوایی و احساساتش و همچنین در رابطه با دیگر عابدین تنها نظاره گر درگاه واقعیت!، حق داشته اند . امروز چپ رادیکال ایران، فقط پرچم احساسات کمونیستی نیست، چپ رادیکال ایران مکتب فلسفی هم نیست. به همین خاطر منافعش را خارج از دایره منافع بورژوازی و تمام آنهایی می داند که اخیرا هنجره های خود را برای تشکیل یک جبهه تمام خلقی پاره می کنند.( قابل توجه حضرات مدعیان داخلی و خارجی)
از نظر چپ رادیکال دانشگاههای تهران، متد پیشگویی کردن انقلاب و ایستادن در لیست انتظار برای تحولات بنیادین آتی، نقطه مقابل تئوری انقلاب و خارج از استنتاج مارکسیستی است. در نظر ما معتقدات لنین درباره اهمیت مبارزه طبقه کارگر در راه مشخصا دیکتاتوری پرولتاریا، امروز حتی بیشتر از گذشته قابل پیگیری است. برای ما، وظایف چپ رادیکال و اهداف سوسیالیستی آن در یک وحدت دیالکتیکی جلوه گر می شوند، و ما در اجرای این وظایف همچون یک روند واحد، که دارای خصلتی از جنس تهور و نه ماجراجویی است، با اتکاء به اراده، حرکت خود را واقع بینانه ادامه می دهیم.
چپ رادیکال ایران، که بخشی از آنها را فعالین دانشجویی، کارگری و زنان تشکیل می دهند، ضمن اینکه جدال اصلی در نظام جهانی سرمایه داری را معطوف به نقد یکی از کودکان سر بر آورده شیوه تولید امروزی یعنی اسلام سیاسی در منطقه می داند، اما همچنان بر این عقیده است که رقابت واقعی ما با جناح راست بوژوایی و حتی مقابله با آنانی است که در شرایط حساس و بغرنج امروزی، بنا بر ماهیت ایده آلیستی خود به تدریس دروس فالگیری و پیشگویی انقلاب سوسیالیستی در ایران می پردازند!
واقعیت روشن است اگر تاکنون چپ رادیکال، بخشی از نیروهای خود را صرف قلدران لیبرال داخلی و خارجی و افشای آنان می کرد، امروز در آن سوی جبهه در مقابل خرده گروهها و جریاناتی نیز ایستاده است، که خود را، از آن نحله تئوری کمونیسم می پندارند وخواسته یا نا خواسته با تمکین در مقابل بورژوازی و تمام صاحبان سرمایه با ابزارها و رسانه هایش قصد تزریق و بازتعریف این جنبش را به نفع خود دارند. روی تیغ نقد ما مشخصا با آنانی است که خنده آور و از روی بیکاری به تاسیس بنگاههای حقیقت یابی مشغولند و مبارزه را در کار ژورنالیسم، خبر رسانی و آه و ناله کردن خلاصه کرده اند. اینان همان جریاناتی هستند که چنانچه فرصتی هم گیر بیاورند، بدشان نمی آید حتی جنبش چپ رادیکال دانشگاههای ایران را هم علیرغم گیر کردن خود در باتلاق پاسیفیسم ، متهم به چند نفر گروه احساساتی!! بکنند و در جهت تخریب آن قدم بردارند.
جالب اینجاست که سرگشتگی و ندانم کاری این خرده گروهها تحت تاثیر روابط غرب با اسلام سیاسی در ایران کم و زیاد هم می شود، به طوری که بوی کباب کنار آمدن با غرب که اخیرا نیروهای جنبشی بورژوازی ایران را سرخوش ساخته است، باعث گردیده تا عده ای از خرده گروهها و جریانات متزلزل چپ نما هم، به راست گرایش پیدا کنند.
بر نیروهای چپ و رادیکال ایران مانند روز آشکار است که بورژوازی ایران وقتی که راه وفاداری به تاج و تخت و ولایت را انتخاب نمی کند و در صف ناسیونالیسم عظمت طلب، برای مخالفت با رژیم سیاسی قرار
می گیرد، به خاطر آن است که امتیازات اقتصادی خود را از دستبرد اسلام سیاسی مصون دارد، رژیمی که قصد دارد قسمتی از بار حفظ تمامیت اسلام سیاسی در منطقه را به دوش آنها بیاندازند. در همین کشاکش است که ناگهان شاهد چرخش های سیاسی عجیب و غریبی از سوی نیروهای (به قولی مخالف وضع موجود و
حاشیه ای) از ناسیونالیسم رادیکال گرفته تا چپ سنتی هستیم. نیروهایی که زیر بار تصمیمات قدرت سیاسی داخلی و خارجی، تغییر ماهیت داده و همانند کشی که با تحرک نیروهای مترقی ، کشیده شده، دوباره به حالت اولیه خود یعنی به ضمیر خود نهفته کمونیسم بورژوایی و راست بر می گردند. اینجاست که بعد از مدتی خواهید دید چکونه هواداران ناسیونالیسم رادیکال با ادبیات لیبرالی خود برای فرار از تحمیل هزینه های ناشی از این روابط به دامان هاشمی رفسنجانی و جبهه مشارکت و ... مجددا در می غلطند. ودر همین جاست که چپ سنتی و حقیقت گوی ما !! بنا بر خصلت بورژوایی اش با تمام ایده آلهای خود هر چه بیشتر نه تنها از طبقه کارگر بلکه از مردم عادی هم دورتر و دورتر می شود و به انزوا در می آید.
با این اوصاف، جواب ما به همه آنهایی که از دیدگاه راست و تنها در جهت تخریب این نیروها اقدام می کنند این است که:
افقی که شما ارائه می دهید، افق کمونیسمی که می تواند پشتوانه طبقه کارگر را به همراه داشته باشد، نیست. دیدگاه شما در کردار، فرسنگها از آزادی و برابری فاصله دارد. به گفته آن نویسنده شهیر فرانسوی « شما تنها وحشت دارید که ظاهرتان گواهی ندهد که به آن معتقدید» عدم توانایی بسیاری از شما خرده گروهها و دیگر نیروهای انفرادی منفعل، در ارائه راه حل های صحیح ( حتی برای مسائل و مشکلات ساده روزمره مردم ایران) نشان از تمکین در مقابل بورژوازی رادیکال دارد. به همین دلیل است که تا فرصتی پیش می آید، درنقش یک مخرب حلقه به گوش، بلاهت وار از ضربه زدن به چپ رادیکال ایران، تنها نیروی فعال و اکتیو شرایط موجود، کوتاهی نمی کنید.
باشد تا صبح دولت شما بدمد.
از نظر چپ رادیکال دانشگاههای تهران، متد پیشگویی کردن انقلاب و ایستادن در لیست انتظار برای تحولات بنیادین آتی، نقطه مقابل تئوری انقلاب و خارج از استنتاج مارکسیستی است. در نظر ما معتقدات لنین درباره اهمیت مبارزه طبقه کارگر در راه مشخصا دیکتاتوری پرولتاریا، امروز حتی بیشتر از گذشته قابل پیگیری است. برای ما، وظایف چپ رادیکال و اهداف سوسیالیستی آن در یک وحدت دیالکتیکی جلوه گر می شوند، و ما در اجرای این وظایف همچون یک روند واحد، که دارای خصلتی از جنس تهور و نه ماجراجویی است، با اتکاء به اراده، حرکت خود را واقع بینانه ادامه می دهیم.
چپ رادیکال ایران، که بخشی از آنها را فعالین دانشجویی، کارگری و زنان تشکیل می دهند، ضمن اینکه جدال اصلی در نظام جهانی سرمایه داری را معطوف به نقد یکی از کودکان سر بر آورده شیوه تولید امروزی یعنی اسلام سیاسی در منطقه می داند، اما همچنان بر این عقیده است که رقابت واقعی ما با جناح راست بوژوایی و حتی مقابله با آنانی است که در شرایط حساس و بغرنج امروزی، بنا بر ماهیت ایده آلیستی خود به تدریس دروس فالگیری و پیشگویی انقلاب سوسیالیستی در ایران می پردازند!
واقعیت روشن است اگر تاکنون چپ رادیکال، بخشی از نیروهای خود را صرف قلدران لیبرال داخلی و خارجی و افشای آنان می کرد، امروز در آن سوی جبهه در مقابل خرده گروهها و جریاناتی نیز ایستاده است، که خود را، از آن نحله تئوری کمونیسم می پندارند وخواسته یا نا خواسته با تمکین در مقابل بورژوازی و تمام صاحبان سرمایه با ابزارها و رسانه هایش قصد تزریق و بازتعریف این جنبش را به نفع خود دارند. روی تیغ نقد ما مشخصا با آنانی است که خنده آور و از روی بیکاری به تاسیس بنگاههای حقیقت یابی مشغولند و مبارزه را در کار ژورنالیسم، خبر رسانی و آه و ناله کردن خلاصه کرده اند. اینان همان جریاناتی هستند که چنانچه فرصتی هم گیر بیاورند، بدشان نمی آید حتی جنبش چپ رادیکال دانشگاههای ایران را هم علیرغم گیر کردن خود در باتلاق پاسیفیسم ، متهم به چند نفر گروه احساساتی!! بکنند و در جهت تخریب آن قدم بردارند.
جالب اینجاست که سرگشتگی و ندانم کاری این خرده گروهها تحت تاثیر روابط غرب با اسلام سیاسی در ایران کم و زیاد هم می شود، به طوری که بوی کباب کنار آمدن با غرب که اخیرا نیروهای جنبشی بورژوازی ایران را سرخوش ساخته است، باعث گردیده تا عده ای از خرده گروهها و جریانات متزلزل چپ نما هم، به راست گرایش پیدا کنند.
بر نیروهای چپ و رادیکال ایران مانند روز آشکار است که بورژوازی ایران وقتی که راه وفاداری به تاج و تخت و ولایت را انتخاب نمی کند و در صف ناسیونالیسم عظمت طلب، برای مخالفت با رژیم سیاسی قرار
می گیرد، به خاطر آن است که امتیازات اقتصادی خود را از دستبرد اسلام سیاسی مصون دارد، رژیمی که قصد دارد قسمتی از بار حفظ تمامیت اسلام سیاسی در منطقه را به دوش آنها بیاندازند. در همین کشاکش است که ناگهان شاهد چرخش های سیاسی عجیب و غریبی از سوی نیروهای (به قولی مخالف وضع موجود و
حاشیه ای) از ناسیونالیسم رادیکال گرفته تا چپ سنتی هستیم. نیروهایی که زیر بار تصمیمات قدرت سیاسی داخلی و خارجی، تغییر ماهیت داده و همانند کشی که با تحرک نیروهای مترقی ، کشیده شده، دوباره به حالت اولیه خود یعنی به ضمیر خود نهفته کمونیسم بورژوایی و راست بر می گردند. اینجاست که بعد از مدتی خواهید دید چکونه هواداران ناسیونالیسم رادیکال با ادبیات لیبرالی خود برای فرار از تحمیل هزینه های ناشی از این روابط به دامان هاشمی رفسنجانی و جبهه مشارکت و ... مجددا در می غلطند. ودر همین جاست که چپ سنتی و حقیقت گوی ما !! بنا بر خصلت بورژوایی اش با تمام ایده آلهای خود هر چه بیشتر نه تنها از طبقه کارگر بلکه از مردم عادی هم دورتر و دورتر می شود و به انزوا در می آید.
با این اوصاف، جواب ما به همه آنهایی که از دیدگاه راست و تنها در جهت تخریب این نیروها اقدام می کنند این است که:
افقی که شما ارائه می دهید، افق کمونیسمی که می تواند پشتوانه طبقه کارگر را به همراه داشته باشد، نیست. دیدگاه شما در کردار، فرسنگها از آزادی و برابری فاصله دارد. به گفته آن نویسنده شهیر فرانسوی « شما تنها وحشت دارید که ظاهرتان گواهی ندهد که به آن معتقدید» عدم توانایی بسیاری از شما خرده گروهها و دیگر نیروهای انفرادی منفعل، در ارائه راه حل های صحیح ( حتی برای مسائل و مشکلات ساده روزمره مردم ایران) نشان از تمکین در مقابل بورژوازی رادیکال دارد. به همین دلیل است که تا فرصتی پیش می آید، درنقش یک مخرب حلقه به گوش، بلاهت وار از ضربه زدن به چپ رادیکال ایران، تنها نیروی فعال و اکتیو شرایط موجود، کوتاهی نمی کنید.
باشد تا صبح دولت شما بدمد.
No comments:
Post a Comment