Monday, April 30, 2007
Sunday, April 29, 2007
پيام همبستگي حزب اتحاد سرخ و سبز دانمارك به دانشجويان آگاه و آزاديخواه ايران
صميمانه ترين درود هاي ما را بپذيريد
اخبار اعتراضات و مبارزات شما را در چند هفته اخير شنيده ايم و شهامت ، استقامت و ابتكارات شما را براي پيشبرد اهداف و مطالبات صنفي و سياسي خويش تقدير مي كنيم. همچنين پيروزي شما را در دانشگاههاي بابلسر و شيراز تبريك ميگوئيم
مبارزه شما در شرايط دشوار امنيتي و جو خفقان و سركوب خشن رژيم جمهوري اسلامي گواه آن است كه جنبش دانشجوئي ايران در كنار جنبش زنان، كارگران، معلمان و روشنفكران از توان بالقوه براي دگرگوني هاي راديكال و بنيادين در جامعه برخوردار است.
در اين مبارزه دشوار، مردم آزاديخواه و احزاب چپ، سوسياليست و كمونيست در سراسر جهان در كنار شما هستند و طبعا ما نيز دوشادوش رفقاي ايراني عضو حزب در كنار شما خواهيم بود.
پيروزي شما و ايراني آزاد و دمكراتيك را آرزومنديم
هيئت اجرائي شوراي مركزي حزب اتحاد سرخ و سبز دانمارك
26 آوريل 2007
7 ارديبهشت 1386
http://www.enhedslisten.dk/taxonomy/term/225
انجمن علمی انسان شناسی برگزار می کند :
با سخنرانی
اکبر معصوم بیگی
حسن مرتضوی
دکتر ناصر فکوهی
دکتر علی اصغر سعیدی
بابک پاکزاد
مهدی گرایلو
همراه با :
نمایش فیلم « عصر جدید » اثر چارلی چاپلین
و
نمایشگاه عکس
زمان : یک شنبه 9/2/86 ساعت 30/13 الی 18
مکان : بزرگراه جلال آل احمد ، پل گیشا ، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، تالار ابن خلدون
Saturday, April 28, 2007
« از مالكيت خصوصي تا جستجوي خوشبختي!»
آنچه بيش از هر چيز در قانون اساسي جمهوري اسلامي تعجب انسان را بر مي انگيزد، انشاء و تصديق حقوقي از قبيل آزادي و برابري! نيست: حقوقي كه از دير زماني كم و بيش بر سر زبانهاست و در همه جوامع امروزي مورد تقاضا بوده و تا كنون نيز به دليل حاكميت بازار بر جامعه انساني به تعليق درآمده است. آنچه واقعا انسان را به فكر وا مي دارد اين است كه با همه تنوع مطالب عجيب و غريب و ادعا هاي ابراز شده، و با همه جسارتي كه در نحوه انشاء قانون اساسي به چشم مي خورد؛ اين قوانين به كلي يكي از حقوقي را كه از دير باز، نيروهاي مترقي بسياري از جوامع در پي آن بوده اند و خونهاي بي شماري بخاطر آن ريخته شده است، نه تنها بنا بر ماهيت ارتجاعي خود، تماما از ياد برده و ابدا متعرض آن نيست، بلكه بر علائق فرد! در جامعه مبني بر عين و منفعت مالكيت خصوصي نيز تصديق دارد.
حق مالكيت : در قانون اصل 48 اساسي مصوب 1358 بر اساس جهان بيني اسلامي، همچون ديگر نظامهاي موجود، چندين جا صراحتا از «غصب»، صحبت به ميان آورده است: سئوال اينجاست چه چيزي را جز حق مالكيت مي توان غصب كرد؟!!
واقعيت اين است تاكيد بر موضوع حق مالكيت در قانون اساسي را مديون قلم مجلس خبرگان به رياست آقاي منتظري هستيم. زيرا يك سال قبل از آن، در جريان اولين جلسات شكل گرفته در شوراي انقلاب و حتي قبل از اين، اعضاي شورا از جمله ابراهيم يزدي، لاهيجي و ... بر سر متني به توافق رسيده بودند كه نويسنده آن حسن حبيبي بود. طبق اين متن، برخورداري از « حق زندگي ، حق آزادي و حق مالكيت » آنچنانكه در اصل سوم بر آن تاكيد شده از حقوق مسلم ايرانيان بر شمرده مي شود.
اما مجلس خبرگان «حق زندگي، آزادي و جستجوي خوشبختي (يعني حركت به سوي ا..)» آنچه را كه شيوه حكومت، در اسلام مي خوانند و در بخش مقدمه اين قوانين آمده است، ترجيح مي دهد.
تاثير عقايد تعجب انگيز هميشه دو برابر است: عده اي همچون ديگر ليبرال هاي فاقد شعور در ايران، اعلام مي دارند كه نه براي نفع شخصي خود، بلكه براي براي اصول مي جنگند؛ و در اين اصول، اصلي وجود دارد كه از جهت كهنگي و حل شدن آن در گذشته انسان بيش از هر چيز ديگر تعجب را بر مي انگيزد: حق خوشبخت بودن.
در چند سطر بعد بخش مقدمه قانون اساسي اضافه مي كند : ( هدف از حكومت، رشد دادن انسان در حركت به سوي نظام الهي است تا زمينه بروز شكوفايي استعداد ها به منظور خوشبختي و تجلي ابعاد خداگونگي انسان فراهم آيد ...).
به نظر مجلس خبرگاني كه رهبري اش را در آن زمان، آقاي منتظري به عهده داشت: ( تنها هدف اساسي و در خور توجه، از تاسيس يك حكومت ، اين است كه در روند تحول فكري و عقيدتي، راه خود را به سوي هدف نهايي يعني خوشبختي، بگشايد!) اما خوشبختي چيست ؟ به نظر مي رسد كه هيچ يك از تعاريفي كه بانيان اين نوشته در اين مورد ارائه مي دهند، حتي خود آنها را هم قانع نكرده است.
واقعيت اين است، اگر از حق آزادي و برابري تعبيرها و تفسيرهايي مي شود كه كاملا با هم متضادند ، ولي باز هم حدود و ثغور آنها را مي توان تعيين كرد؛ اما براي خوشبختي« واژه اي كه بارها در قانون اساسي ما آمده است» هم مي توان حد و مرزي تعيين كرد؟؟ به چه ترتيب دولتي مي تواند در اين زمينه، قانون وضع كند؟ چه ارتباطي بين خوشبختي فرد و خوشبختي جامعه بايد برقرار كرد؟
غرض در اين نوشته پاسخ به اين پرسش ها نيست . فقط جا دارد كه متذكر شويم كه امروزه حق جستجوي خوشبختي با توجه به اتفاقاتي كه در اطراف ما از عراق و افغانستان گرفته تا عرصه مخدوش سياست داخلي و خارجي كشورمان، يكي از مظاهر اساسي زندگي طبقات اجتماعي شده است، و كم نيستند كساني كه نقد هايي بسيار اساسي، از جمله بر قوانين به تصويب رسيده مجلس خبرگان و همچنين خوشبختي اي كه در چار چوب ادبيات ليبرالي حاكم بر جهان شكل گرفته، دارند. يكي از معاصرين ما در اين خصوص مي نويسد:« شوخي تقدير را ببينيد، جستجوي خوشبختي براي نوليبراليسم و زائيده هاي آن در هر گوشه از اين دنيا، همان چيزي است كه ما را به طرف بدبختي كشانيده است؛ رقابت وحشيانه در اندوختن ثروت و مسابقه ديوانه وار در استفاده از مواهب زندگي، لحظه اي آرامش و راحتي براي ما باقي نمي گذارد و قهرا فاصله فرد فرد ما را زياد تر مي كند.»
در نظر شخص من و بنا بر نظريات صريح و قاطع چپ راديكال در ايران، شايد دولتي بتواند باعث بدبختي طبقاتي از مردم شود، اما با اوضاع و احوال كنوني ، خنده آور خواهد بود كه خوشبختي جامعه اي متشكل از طبقات محروم را، تنها به دولت آن ربط داد. همچنين بايد ترديد كرد كه در (مقتضيات امروزي توليد و بازتوليد سرمايه داري) كسي كه تنها هدف زندگي اش را خوشبخت شدن قرار داده است، بتواند به اين هدف برسد. همانطور كه نويسنده فرانسوي توكويل، بالا متذكر شده است، جستجوي خوشبختي ، امروز به صورت هدفي براي مال اندوزي و سود جويي در آمده است. اما قبل از اين كه چنين وضعي پيش بيايد بورژوازي اي كه از قبل صاحب مال و منال بوده و در پرتو آن مي توانسته از حق آزادي خود استفاده اي بكند_ در جستجوي خوشبختي اي كه قانون اساسي جمهوري اسلامي از آن حرف مي زند، نبوده است، بلكه در فكر حق مالكيتي بودند كه در قانون بر آن صحه گذاشته و تاكيد مي كند. آنها آگاهانه پيوندي جدانشدني بين مالكيت خصوصي و دستگاه دولتي ، بين سرمايه داري و حكومت ، بين پول و سياست ايجاد كردند . براي جماعتي از بورژوازي ايران كه تا چند سال گذشته چيزي از خود نداشته و همچون طبقات مرفه جوامع ديگر سهمي ناچيز در روند تكامل اجتماعي دنياي اطراف خود را نيز به گردن نگرفته بود، اين خوشبختي به نظم پر و پا قرصي احتياج داشت، نظم بدون قدرت پليس و دستگاه قضاء غير قابل تصور است و قدرت نيز نمي تواند جز بر پايه نابرابري اقتصادي و اجتماعي استوار باشد: جابجايي قدرت در ايران خالق نظمي ديگر بود كه مورد پسند برخي از صاحبان جاه و مال و هواداران سرمايه داري است . نظمي كه اولين قرباني آن ، خوشبختي انسانهاست . سرمايه داران وابسته به پول باد آورده نفت( باهوش و وطن پرست، شايسته و با تقوا) براي خوشبختي، تعريف مخصوص به خود دارند : آنها معتقدند كه با نفوذ و سهم خواهي از قدرت سياسي و تغيير از بالا به نفع خود، قدرت اقتصادي را نيز به چنگ مي آورند. و در آينده تنها آنها هستند كه در نقش واصل به قدرت لايزال، مي توانند به درستي از آن استفاده كنند!!!
Piran_2008@yahoo.com
Tuesday, April 24, 2007
احضار به کمیته انضباطی
ایزد جابری مدیر مسئول و محسن پری زاد مقدم سردبیر نشریه دانشجویی ایران نو و از فعالان دانشجویی دانشگاه تفرش به کمیته انضباطی احضار شدند .
دلیل احضار دانشجویان فوق هنوز روشن نیست ولی به دلیل فعالیت های سیاسی این دانشجویان می باشد .
همچنین مرتضی اصلاحچی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی نیز به کمیته انضباطی احضار شد.
نامهی سرگشادهای به يک وزير - لطفاْ امضا کنيد...(فعالين دانشگاه مازندران)
سلام عليکم
حتماً از اتفاقات ناگوار و شرمآور اخیر در مازندران و بهویژه دانشگاه مازندران اطلاع داريد. اقدامات مکرر ناسنجيده و اشتباهات پی در پی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در استان مازندران بهويژه در برخورد با دانشجويان، اعتراضات گستردهی دانشگاهيان اين استان و ساير مناطق کشور را به همراه داشته است. موج احضار به دادگاه از يک سو و کمیتههای انضباطی از سوی ديگر و نيز تفتیش عقاید، دستگیری و حبس چندین دانشجو و همچنین ناکارآمدی مسئولین دانشگاه مازندران در قبال حفظ امنیت دانشجویان، جایی برای سکوت جنبش دانشجویی به عنوان صدای رسای جنبشهای مردمی در ایران باقی نگذاشته است. دانشجویان دستگیرشده در طی روزهای اخیر، مورد هجوم شبانهی مأمورین حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی قرار گرفته و علاوه بر ضرب و شتم شديد در حين دستگيری و در محيط دانشگاه، تحت بازجویی مداوم و فشارهای روانی فزاينده از سوی ایادی اطلاعات قرار گرفتهاند. اسفبارتر اين که هجوم نیروهای امنیتی به صحن دانشگاه عليرغم مخالفت با نص صريح قانون، با اجازهی حراست و اشارهی ریاست دانشگاه - که البته منصوب حضرتعالی است - صورت گرفته.
جناب آقای زاهدی
حفاظت و صيانت از محيط مقدس دانشگاه و تأمين امنيت دانشجويان، فارغ از اين که به آن اعتقاد داشته باشيد يا خير، وظيفهی قانونی شماست. لذا ضمن اعتراض شديد به فاجعهی اخير و همکاری و همراهی گماردگان حضرتعالی در شکلگيری اين هتک حرمت به ساحت دانشگاه، به صراحت اعلام میکنيم که دانشگاه خانهی ماست و ما جلوی تعرض و تعدی نظاميان و سلاح بدستان به خانهی خود را به هر نحو ممکن خواهيم گرفت و در مقابل آن تا پای جان نيز خواهيم ايستاد.
جناب آقای زاهدی
دانشجويان آگاه ايران از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور، از مازندران تا تهران تا تبريز تا مشهد و ... به درستی به اين امر واقفند که عدم برخورد جدی، صريح و محکم با اين گونه حرمتشکنیها و قانونگريزیها، به معنای صحه نهادن بر اين رويهی نامبارک و زمينهساز وقوع مجدد آن خواهد بود. طبيعی است که اولين قدم در راه پاک کردن اين لکه ننگ، توبيخ و مجازات عاملان، مسببان و مباشران آن است. به همين روی خواستهی روشن ما که مطمئناْ تا تحقق بر آن پافشاری خواهيم نمود، عزل فوری و قطعی نادعلی بابائيان رئيس دانشگاه مازندران، جانعلیزاده رئيس دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل، قربانی رئيس حراست اين دانشگاه و تضمين بر عدم ورود مجدد نيروهای نظامی و انتظامی به دانشگاه است.
جناب آقای زاهدی
ما دانشجویان دانشگاه مازندران به هیچ عنوان قصد درخواست چیزی از شما را نداریم؛ چرا که میدانیم شما هم بخشی و عاملی از عوامل حکومتی هستيد که چنين برخوردی را با فرزندان مردم روا میدارد. لذا میتوانيد این نامه را در حکم اتمام حجت دانشجویان با عوامل قدرت قلمداد کنيد. ترديدی نيست که با پایان ضربالاجل برای برکناری این آقایان و در صورت عدم تحقق خواستههای برحق دانشجويان، دانشگاههای سراسر کشور وارد مرحلهی جدیدی از مبارزه در جهت حفظ حقوق اولیهی خود خواهند گرديد.
جناب آقای زاهدی
عوامل قدرتی که شما خود را بخشی از آن میدانيد، پیش از این نيز بارها با سرکوب تجمعات معلمان، کارگران، دانشجویان و زنان نشان دادهاند که برای انسانیت و عدالت اجتماعی پشيزی ارزش قائل نیستند و به وضوح به اثبات رساندهاند که آنچه آنان به گزاف «اقدام علیه امنیت ملی» میشمارند بواقع اقدام برای امنیت بشر تحت ستم است. در اين ترديد نداشته باشيد که سرکوب بيشتر نمیتواند اين آبروی از دست رفته را باز ستاند. برای تطهير خود و دستگاه تحت امر خود راهی جز گردن نهادن به خواست دانشجويان و تأمين و تضمين امنيت آنان و ايجاد فضايی امن برای تحصيل دانشجويان و محيطی متناسب براي دخالت در سرنوشتشان نخواهيد داشت. اين هشدار را بشنويد که در صورت عدم تحقق خواستهها، مهر سکوتی را که بر لب نهادهايم، خواهيم شکست و عنان سرنوشتمان را به تنهایی در دست خواهیم گرفت.
به امید موفقیت و بهروزی
جمعی از دانشجویان دانشگاه مازندران
* * * *
* از دانشگاههای سراسر کشور دعوت میشود که اعلام حمایت خود را از دانشجویان دانشگاه مازندران و حفظ حریم دانشگاه با امضای این نامه در بخش «نظرات» و پخش گستردهی آن نشان دهند.
Sunday, April 22, 2007
بيانيه عفو بين الملل در رابطه با اتفاقات دانشگاه مازندران ومعلمان بازداشت شده
Public Statement
AI Index: MDE 13/045/2007 (Public)
News Service No: 078
20 April 2007
Iran: Arrests of peaceful demonstrators and activists continue
Amnesty International is calling on the Iranian authorities to release immediately and unconditionally all those detained in connection with recent peaceful demonstrations by teachers, students and others, to halt all trial proceedings that could result in the imprisonment of prisoners of conscience and to cease harassment of those campaigning to uphold human rights, including trade union and political rights. The organization is concerned that such protestors have been increasingly targeted since Minister of Intelligence Gholam Hossein Mohseni Ejeie publicly accused the womens’ movement and student campaigners of being part of an enemy conspiracy for a “soft subversion” of the government in Iran on 10 April 2007.
Teachers
Dozens of teachers, mostly members of local Teachers’ Associations or the National Council of Teachers’ Associations, have been detained in recent weeks in connection with demonstrations which began in March 2007 by teachers demanding higher pay and working conditions. Hundreds of teachers were arrested; all were later released, but since then many more teachers have been arrested across the country after plans were announced for strikes on 15 and 16 April, and on 2 May, which is Iran’s National Teachers’ Day.
On 7 April, 45 teachers were arrested in Hamedan, including the entire board of the Hamedan Teachers’ Association, which was subsequently banned by the authorities. Most were released shortly afterwards, but at least four are reported to remain in detention, whose surnames are Zare’i, Ghadimi, Refahiat and Gholami.
On 12 April, three teachers in Tehran, Ali Safar Montajabi, Mohammad Taghi Fallahi and Mahmoud Bagheri were summoned to the Revolutionary Court and afterwards were transferred to Evin Prison. Three others were detained on 14 April and also taken to Evin Prison: Hamid Pourvosouq, the Deputy Head of the Iranian Teachers’ Association, Alireza Akbari Nabi and Mohammad Reza Reza’i Gorgani, members of the senior editorial committee of the weekly “Teachers’ Pen”. On the same day, four teachers, Mojtaba Abtahi, Abdolrasoul Emadi, Nourollah Barkhordar and Hamid Majiri (or Mojizi) were reportedly arrested in Homayoun Shahr; three other teachers were reportedly arrested in Kerman. On 16 April, Ali Akbar Baghani, the Head of the Iranian Teachers’ Association, was detained by three plain clothes officials in his classroom in a school in Tehran. He had previously been detained without charge or trial between 3 and 28 March 2007.
Students
Bizhan Sabagh, an engineering student at Mazandaran University who had previously been suspended by the university disciplinary committee for one term in connection with his student activities, was arrested on 14 April 2007 by security officials in front of the university. Some 14 students who began a sit-in protest at Bizhan Sabagh’s arrest were also detained later the same day. All, with the exception of Sayed Ziya’addin (Ziya) Nabavi, have since been released on bail or on written guarantees.
Womens’ rights activists
On 18 April, two women on trial for participating in a peaceful demonstration on 12 June 2006 demanding equal rights for women were sentenced to prison terms. Fariba Davoudi Mohajer was sentenced to four years’ imprisonment, of which three years were suspended, and Sussan Tahmasebi was sentenced to two years’ imprisonment, of which 18 months were suspended. The women, currently free, are expected to appeal against their sentences. Also on 18 April, Behareh Hedayat, a university student, was tried, without the presence of her lawyer, on charges of “acting against state security”, “participating in an illegal demonstration on 12 June 2006” and “disturbing public order”. Earlier, on 11 April, Azadeh Forghani, a university student, was given a two-year suspended sentence in connection with the same demonstration. Several days later, she was summoned to court where she was questioned and informed that she was facing new charges in connection with a peaceful gathering on 4 March 2007 held to protest against the prosecution of five other activists in connection with the demonstration in June 2006. On 18 April six other women reportedly attended a court session in which they were interrogated about the 4 March gathering. Parvin Ardalan, Zara Amjadian, Elnaz Ansari, Nasrin Afzali, Niloufar Golkar and Marzieh (Minoo) Mortazi Langaroudi were reportedly charged with “gathering and colluding to disturb national security”, “disturbing public order” and “disobeying the orders of officials”.
Five women active in the “Million Signatures Campaign” were arrested on 2 April 2007 while collecting signatures in support of an end to discriminatory legislation against women in Iran. Three were released after one day in detention, but Mahboubeh Hossein Zadeh and Nahid Keshavarz were taken to Evin Prison and were released on bail on 15 April 2007. They were reportedly accused of “acting against state security through propaganda against the system”.
بيانيه شماره 2 دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب پيرامون وقايع اخير دانشگاه مازندران
اراده متحد دانشجويان سراسر ايران سرانجام با آزادي تمامي دانشجويان ربوده شده ،به ثمر نشست . پيروزي به دست آمده محصول مبارزه و مقاومت هماهنگ صفوف همبسته دانشجويان تمام دانشگاه هاي ايران است . اين پيروزي را به همه كساني كه هر يك به نوعي در اين اقدام سراسري شركت داشتند تبريك مي گوييم .
با اين همه اين تنها آغاز مبارزه ما براي احقاق حقوق پايمال شده دانشجويان مازندران است . دانشجويان آزادي و خواه و برابري طلب ايران در ادامه اين حركت و در دفاع از مطالبات بر حق دانشجويان دانشگاه مازندران ،خواستار بركناري " كادر و رياست " حراست اين دانشگاه و استيضاح دانشجويي رييس دانشگاه مي باشند . بديهي ست كه هر اقدام دانشجويان مازندران براي رسيدن به اين خواسته از طرف بدنه دانشجويي تمامي دانشگاههاي ايرام مورد حمايت قرار خواهد گرفت .
تأكيد مي كنيم كه آزادي دانشجويان ربوده شده ، تنها فاز اول اين مبارزه بوده و دانشگاههاي ايران تا تحقق تك تك مطالبات اعلام شده در بيانيه پيشين ِ " دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب " از هيچ كوششي فروگذار نخواهند بود .
دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب دانشگاههاي ايران
Saturday, April 21, 2007
از سرمایه داری تا ترافیک شهری!!
«که هر از چند گاهی، هم رقم با کشتار مردم در جنگ عراق است» دیدگاهم را بازگو کنم :
اخیرا فردی تحت عنوان سردار رویانیان همانند بسیاری دیگر از حامیان منافع صاحب سرمایه در ایران، معضل آلودگی هوا و مرگ و میر و تمام آنچه که از این پدیده شوم عاید مردم ایران می شود را منتسب به فقط تخلف رانندگان اعلام کرده است! در نظر من چنین واکنشی قبل از هر چیز تمجید و تحسین صاحبان سرمایه ای را بر می انگیزد که سود جویی آنها عموما با بی توجهی کامل در مورد نحوه زندگی مردم، حفظ منابع طبیعی و ایجاد محیطی پاک و قابل زیست همراه است. قابل توجه است که در رادیو تلوزیون جمهوری اسلامی نیز این واکنش ناشیانه دستگاه پلیس را چاپلوسانه مدح و ثنا می گویند و به کرات به درستی عمل سازمان راهنمایی ورانندگی و دیگر دستگاههای دولتی و تقوی افرادی که چنین به جیفه دنیوی و منافع خویش بی اعتنا هستند و فقط در راه منافع مردم گام بر می دارند، تاکید دارند!!!
اما حقیقت چیز دیگری است، بدبختانه پهنه گیتی هیچ گاه از خیل مداحان و چاپلوسان حافظ نظام خالی نبوده است و شکی ندارم که بسیاری از مردم پس از فراگیری درسهایی بسیار پر اهمیت از زندگی خود در سالهای گذشته، فریب چنین پرگویی هایی را نخواهند خورد:
واقعیت این است، نظام سرمایه داری ایران اگر از آزادی و برابری هراس دارد و به آن بی اعتماد است، به عکس از جان و دل به نقشه دست و پا شکسته سرمایه ساز صنعتی و اقتصادی خود اعتماد دارد : نقشه ای که در آن شرکتهای نیمه خصوصی و مونتاژ کار و خودرو ساز ایران به خود اجازه می دهند در پی کسب سود بیشتر، بی بند و بار، بدون توجه به خالی کردن میلیون ها تن مواد آلود کننده ای چون اکسید نیتروژن و اکسیدهای کربن در هوا، آب و زمین ، با تولید روز افزون محصولات خود، زمینه های تخریب محیط زندگی انسانها را فراهم آورند. عمق مطلب اینجاست که خیابانهای تهران و دیگر کلان شهرهای ایران یکی از نمونه های آشکار مقدم شمردن دنباله روی از سود و بازار بر ابتدایی ترین حقوق انسانی است. در حالیکه بسیاری از مردم در گرما و سرما، برف و باران و از روی ناچار در صفهای 40-50 نفره می بایست منتظر وسایل نقلیه عمومی باشند و در بهترین حالت بصورت به هم فشرده و غیر انسانی از آن استفاده کنند ، تعدای دیگر از مردم طبقات مرفه تر در اتومبیل گران قیمت خود و به صورت تک سر نشین در ساعات کاری روز !! بیکار و بی عار و در هیبت دستگاه تبدیل غذا به مدفوع و تنها مصرف کننده، خیابانهای دود گرفته تهران را گشت می زنند و اشغال می کنند. کافیست در هر ساعت از شبانه روز که مایلید، سری به چهار راه ها و پشت چراغهای راهنمایی و رانندگی مرکز شهر بزنید تا متوجه شوید که این تعداد از مردم چگونه زندگی خود را برای تفریح ! در اتومبیل های شخصی خود می گذرانند. می خواهم بگویم حقیقتا اگر به تعداد تنها اتومبیل های ریز و درشتی که در تهران تردد می کنند، نیروی کاری و مولد در راستای تولید سالم اجتماعی وجود داشت، چرخهای صنعتی و و اقتصادی این کشور بدین گونه کند نمی چرخید. و این تنها بخشی از قضیه ای است که نشان از وجود فرسنگها فاصله بین نحوه زندگی بورژوازی ایران امروز و طبقه محروم و زحمتکش دارد.تازه وقتی بوی گند فساد این نظام نامتعارف سرمایه داری بلند می شود که صدا و سیما هر چند روز یک بار در عادی ترین حالت و گذرا خبر از کشته شدن دهها نفر از مردم در هر گوشه از جاده های درون و برون شهری را می دهد. تنها در دوازده روز اول سال جدید بیش از 600 نفر در اثر سوانح رانندگی در خیابانها ، جان خود را از دست داه اند. این آمار به تنهایی در چند روز گذشته برابر با قتل عام نظامی مردم در عراق توسط اسلامیون و اشغال گران آمریکایی بوده است. این در حالیست که در کنار این موضع می بینیم در همراهی با سود، پاسداران وضع موجود چگونه برای کشته شدن یک نظامی وابسته در سه هزار کیلومتر آنطرف تر یعنی در جنگ خود ساخته غزه، تمام رسانه های خو را شبانه روز بسیج می کنند و علیه یکدیگر به ارائه خبر و تحلیل و برگزاری مراسم می پردازند!!در ادامه باید گفت علاوه بر این صدمات و لطمات جانی ای که در سایه تولید روز افزون و بی حساب – کتاب اتومبیل شخصی و دیگر دستگاههای آلاینده، بدون توجه به احتیاجات ضروری مردم، و عدم درک از امکاناتی چون گنجایش جاده ها و ضریب ایمنی آنها، توسط شرکتهای بزرگی چون ایران خودرو و سایپا و ... حادث می شود، می بایست به تاسیس زباله دانی ای که این شرکتها و صاحبین سرمایه در ایران مسبب آن هستند، اشاره کرد: شرکتهای خودرو ساز در ایران با افزایش لجام گسیخته تولید، هر ساله مسئول ایجاد میلیون ها تن مواد آلوده کننده ای هستند که در هوا، آب و زمین پخش می شود. آیا تا به حال از خود پرسیده اید هر مرد، زن و و یا کودک ایرانی سالانه چند تن از مواد آلوده کننده ای را که تجاهل نظام سرمایه داری به ما انسانها تحمیل می کند را ناخواسته باید استشمام کنند؟به گفته آمار و ارقام دولتی هوای آلوده کلان شهرهای ایران در بردارنده بیش از 6 میلیون تن مواد معلق، بیش از5000 تن سرب، 47.2 میلیون تن منوکسید کربن و 18.3 میلیون تن اکسید سلفور است. تردیدی نیست که مسئله آلودگی هوا، این مرگ تدریجی ما انسانها، با توجه به نقص های اساسی در روشهای دستگاه آمار این کشور بیش از اینها بر آورد می شود.بدین ترتیب با مطالبی که بالا گفته شد و همانطور که بر نیروهای مترقی و چپ و رادیکال این جامعه معلوم است، رشد حتی نصفه ونیمه سرمایه داری در ایران شرایطی را به بار آورده که در آن سود جویی در تضاد با نظام رفاه عمومی قرار گرفته است. وچون در چنین نظامی یعنی اقتصاد سرمایه داری، عامل اقتصادی، تنها عامل اصلی آلودگی محیط زیست و دیگر بدبختی انسانهاست و همچنین چون این مسئله فقط مربوط به این جامعه نیست، در نتیجه حل موثر این معضل در نظام سرمایه داری به دلیل دنباله روی از سود شرکتهای بزرگ تولید کننده ( علیرغم تمام پرگویی هایی که می شود) غیر ممکن است.لازم به یاد آوری است، برخورد با این موضوع تنها در مورد مردمی نیست که برای ادامه زندگی در روابط حاکم و محکوم ، ناگزیرند در شهرهای بزرگی چون تهران بمانند و افرادی که به علت سود جویی و صاحب سرمایه بودن و همدستی با قدرت سیاسی، محیط زندگی ما انسانها را خراب می کنند؛ بلکه تضاد منافع بین سرمایه داری چه دولتی و چه خصوصی – چه چه پیشرفته و پیرامونی با نحوه زندگی نوع انسان است که با دستگاه قضایی ! و پلیس و بورس بازی و کثیف ترین و غیر اخلاقی ترین اقدامات در جهت یک نظم موجود فرا منطقه ای حرکت می کنند. یک طرف این قضیه مشخصا در ایران امروز مربوط به بورژوازی و محافل خودی و غیر خودی است که برای دفاع از پول و ثروت و بازتولید آن و همچنین برای جلوگیری از بر هم خوردن این نظام اجتماعی، به یک حکومت، به یک نظم مقتدر و امنیت نیازمند است و طرف دیگر آن مربوط به قدرت سیاسی حاکم بر ایران است که تحت عنوان اسلام سیاسی با دمیدن به آتش سود جویی شرکتها و موسسات نیمه خصوصی به دنبال پاسداری و جذب سرمایه گذاری کلان خارجی و متعاقب آن تامین امنیت برای آینده خود است.حال باید از خود بپرسیم : آیا مشتی سوء استفاده چی موفق خواهند شد که به خاطر انباشتن جیبهایشان و برای ارضا حرص و آزشان، محیط زندگی ما انسانها را که به بهای جان ومال هزاران انسان زحمتکش ساخته شده اند، تیره و تار سازند ؟ آیا ما سرانجام قربانی عطش سیراب نشدنی سود جویی خودمان خواهیم شد؟ آیا به راستی جامعه ای که در آن پولداران به ازاء زندگی طاقت فرسای دیگران باز هم پولدار تر می شوند، جامعه ای انسانی خواهد بود؟
Piran_2008@yahoo.com
ضيا نبوي ازاد خواهد شد
طبق اخبار رسيده اخرين دانشجوي مازندراني در بند ضيا نبوي امروز ساعت 1 ازاد خواهد شد. اين در حالي است که دانشجويان مبارزه را تمام شده نمي دانند و تا رسيدن به تمام خواسته هايشان دست از مبارزه نخواهند کشيد.
Thursday, April 19, 2007
اعتراض ادامه دارد
دانشجویان دانشگاه مازندران همچنان بر اولتیماتوم خود مصرند و اعلام کرده اند تا آزادی بی قید و شرط ضیا نبوی و برآورده شدن تمام و کمال خواسته هایشان اعتراضات ادامه خواهد داشت. در این راستا از همین حالا فراخوان تجمعی در روز شنبه ساعت 11:30 رو به روی ساختمان برق دانشگاه مازندران داده شده است.
آزادی 2 دانشجوی دیگر دانشگاه مازندران
Support students in the face of a silent coup in Mazandaran university!
In the past few days, students of Mazandaran University –in north of Iran – face a new wave of suppression that is inflicted by the government against students for maintain strangulation in academic environments. The last manifestation of this is the abduction of student activists. Bijan Sabbagh – a well known left - wing student activist, editor in chief of several magazines – was abducted, under cover government forces on 14th April. Also, on Saturday night, at least fourteen more students – who protested against this abduction – were arrested bye the same. During the same period, another abducted student was released, in a remote suburb in the city of Babol, while his body was broken and shattered.
However, the abductors’ identity is yet to be revealed, the finger of suspicion points at the Ministry of Security forces of the Islamic regime.
Recently 10 of the fifteen arrested students were released. Five are still remained captured. The ten release students are under an immense pressure and being threatened to not contact with anybody. Zia Nabavi one of arrested student has gone to hunger strike. Bijan Sabbagh informed his family the day after his abduction, that he won’t be released soon. The tone of his voice indicated that he has been heavily tortured.
Now, university’s atmosphere is in a total turmoil. Many students of universities around the country have expressed their unconditional support for the freedom of arrested students.
Wednesday, April 18, 2007
ازادی سه تن از دانشجویان
هشدار دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب
Statement of the "Freedom & Equality Loving Students" in Mazendaran University on the current situation as cited below:
Mr. Sabagh had previously been suspended from university for one term following the latest events at the university.
As of today, there is no news on Mr. Sabagh. Three students at the university, who were also disciplined following these latest events, have joined another 14 students to stage a sit-in to protest Mr.Sabagh's disappearance. There three students are staging a three-day hunger strike following their recent disciplinary verdict.
Further events unfolded on the night of Saturday April 14. A mob of unidentified men invaded the university and started attacking students, taking them to unknown locations.
The names of those individuals kidnapped are as follows:
Amid Moshref zade, Ali Tagipor, Homans Homan Sharifirad, Ali Kiani, Ramin Ajorlo, Mehrn Ziabakhsh Siavash Naeimi, Ziae Nabavi, Nejatollah Afshar,Alireza Kelarestagy, Paiman Aliasi, Joted Mishafi, Mehdi Sharifeldin, Saeed Yagobinejad.
One of those kidnapped was found beaten 40 kilometers outside the city.
The situation of the University of Mazandaran, located in two large cities of Babol and Babol sar is extremely unsettled. The University is still under watch by the armed forces of the government of Iran. The students of the same University are under constant watch. The management of the University has refused to take any responsibility and have not reacted to his situation.
If this situation is allowed to continue it will not be resolved and will become a problem at all universities in Iran. We also indicate if they do not review and take action to our requests as listed below, the situation will escalate.
1. Release of every student that has been arrested
2. Expiration of convictions of the released
3. Call back all the armed forces at all universities
4. The request of an explanation or position from management of the university
"Freedom & Equality Loving Students" in Iran
بیانیه دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی در حمایت از دانشجویان مازندران
دانشگاههای کشور دیگر علنا عرصه ی تاخت و تاز نیروهای امنیتی گردیده اند. پس از تمامی اقدامات سرکوبگرانه ای که در راستای خاموش ردن و به سکوت شانیدن جنبش دانشجویی و پادگانی کردن فضای دانشگاه ها انجام شده است، دیر حتی از ربودن دانشجویان معترض از درون دانشگاه نیز ابایی نیست. قرار است آزادی فعالین دانشجو در عرصه ی اعتراض به وضع موجود، به هر وسیله ی ممکن لگدمال شود.
پس از دستگیری بیژن صباغ ، دانشجوی دانشگاه مازندران، در مورخه شنبه ۲۶/۱/۸۶ ، ۱۵ تن دیگر از دانشجویان این دانشگاه نیز در پی اعتراض به این عمل ، ۲ روز بعد ربوده شدند.
ما جمعی از دانشجویان دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی ضمن اعتراض شدید به این اقدامات سرکوبگرانه ، خواهان آزادی فوری این دستگیرشدگان هستیم و ضمن حمایت از کلیه ی فعالیتهایی که تا کنون در راستای آزادی آنان انجام گرفته است، دیگر دانشجویان و تمامی انسان های آزادیخواه را به حکایت از آنان فرامیخوانیم.
دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه های اصفهان و علوم پزشی
حمایت دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد از دانشجویان مازندران
Tuesday, April 17, 2007
حمایت دانشجویان سنندج
An Iranian student kidnapped by Iranian security forces
Following the arrest of Mr.Sabagh, plain clothe forces tried to detain three student activists but were stopped by a huge number of students amounted to 300.
It has been reported that 15 studnets of Babol University in nothern city of Babol were also kidnapped by plain clothe forces of the Islamic regime on Sunday, 15 April 2007, following a student protests that was held at this university calling for the release of Mr.Sabagh and the prosecution of student activists to be stopped.
بيانيه انجمن هاي اسلامي پیرامون حوادث دانشگاه مازندران
در ادامه ی برخوردهای غیر اصولی و اقتدارگرایانه با جنبش های دانشجویی ، فرهنگیان ، زنان و کارگران در ماههای اخیر ، ناباورانه از بازداشت غیرقانونی 15 تن از فعالین دانشجویی در دانشگاه مازندران مطلع شدیم. اخبار حاکی از تعرض ، هتک حرمت و ورود غیر قانونی نیروهای امنیتی و لباس شخصی به دانشگاه و ورود غیرقانونی به منازل دانشجویان و همچنین حمله ی عده ای از اعضای یک نهاد شبه نظامی به دفاتر انجمن اسلامی دانشکده های دانشگاه مازندران است. انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های صادر کننده بیانیه حاضر این اعمال را در راستای تهدیدات اخیر مقامات ارشد امنیتی بر علیه جنبش زنان و دانشجویان ارزیابی کرده و ضمن اعلام همبستگی و پشتیبانی با دوستان دربند این اقدام را به شدت محکوم می نمایند. همچنین از کلیه ی نهادهای مدنی ، سازمان ها و احزاب سیاسی و حقوقی ، عموم دانشجویان و ملت آزاده می خواهیم واکنشی مناسب به این اقدام شنیع از خود نشان دهند. بدیهی است سکوت جامعه ی دانشگاهی و ملت آزاده در مقابل چنین اعمالی ، حاصلی جز تنگ تر شدن طناب قدرت بر گردن جامعه ی فکری و فرهنگی ندارد. بی شک مقصر اصلی این حادثه و حوادث مشابه در دانشگاه های دیگر مسئولین وزارت علوم می باشند و تنها با تغییر این افراد است که آرامش به دانشگاه باز خواهد گشت.
و نیز به برخی نهادهای اقتدارگرای حاکمیت هشدار می دهیم که اصرار بر ادامه ی این برخوردهای گسترده و غیرانسانی که در جهت تهدید و تحدید فضای دانشگاه ها و جامعه می باشد ، نه تنها منجر به اتحاد و انسجام ملی نخواهد شد بلکه با توجه به شرایط خطیر فعلی کشور منجر به دوری بیش از پیش جامعه و حاکمیت خواهد گردید.
در پایان دانشجویان دانشگاه های زیر خواهان موارد ذیل می باشند:
1- مشخص شدن وضعیت دانشجویان ربوده شده
2- آزادی فوری و بدون قید و شرط 15 فعال دانشگاه مازندران
3- شناسایی و دستگیری و محاکمه آمران و عاملان این واقعه بی شرمانه
4- تعهد رئیس دولت مبنی بر حفظ امنیت و صیانت از حریم مقدس دانشگاه
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های:
۱- صنعتی شاهرود
۲- شیراز و علوم پزشکی
۳- سيستان و بلوچستان
۴- امور اقتصاد و دارايي
۵- تربيت معلم تهران
۶- شهركرد
۷- علوم پزشكي شهركرد
۸- زنجان
۹- شهيد باهنر كرمان
۱۰- علم و صنعت
۱۱- الزهرا
۱۲- علوم پزشكي كرمانشاه
۱۳- لرستان
۱۴- شهيد عباسپور
۱۵- شهيد رجايي
۱۶- علامه طباطبايي
۱۷- علوم پزشكي ايران
۱۸- تربيت معلم سبزوار
۱۹- فردوسي
۲۰- علوم پزشكي مشهد
۲۱- اميركبير
۲۲- ايلام
۲۳- صنعتي شريف
۲۴- بيرجند، كردستان
۲۵- همدان
۲۶- مازندران
۲۷- دانشگاه كشاورزي و منابع طبيعي ساري
۲۸- خواجه نصير
۲۹- صنعتي اصفهان
۳۰- گرگان
۳۱- اروميه
۳۲- محقق اردبيل
۳۳- اقتصاد زاهدان
۳۴- صنعتي سهند تبريز
۳۵- كاشان
۳۶- مجمع اسلامي دانشگاه سمنان
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه در اعتراض به بازداشت دانشجویان دانشگاه مازندران
نيکو نيست که دانشجوياني را که در خواست آزادي دوستشان از بند داشتند را در بند نمود. اين به معناي تاييد مضاعف بر جريان حذف منتقدين خواهد بود. و از سويي ديگر نارضايتي را افزاي خواهد داد. آيا آقاي احمدي نژاد که بر آمده از يک سيستم حق الرايي هستند قصد دارند سيستم حق الرايي را حذف نموده و تنها راي خود را در حکم تنها حقيقت قلمداد نمايند؟
در شرايط کنوني هرگونه سرکوب ملي و در نتيجه افزايش شکاف بين دولت و ملت را افزايش داده و باعث جداي پاره اي از ملت از دولت مي شودو اين خود زمينه ساز حمله ي خارجي مي تواند قلمداد گردد. عدم پاسخگويي به خواست هاي معلمان، کارگران،دانشجويان،زنان، و اقوام ، اتحاد و منافع ملي را هدف قرار داده است که به جاست دلسوزان نظام متوجه اين قضيه باشند.
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي ضمن محکوميت ورود غير قانوني نيروهاي مجهول الهويه به محيط مقدس علم و انتقاد توصيه مي نمايد سريعا دانشجويان دانشگاه مازندران آزاد شوند. از سويي ديگر با تاکيد بر هويت مردمی انجمن اسلامي به عنوان رکن مهمي از جنبش دانشجويي اعلام مي شود که جنبش دانشجويي مخالف هرگونه دخالت بيگانه در حيات سياسي کشور بوده راه تغيير و اصلاح مشکلات تاريخي ايران را تنها از درون متصور است. برخورد با يک دانشجو به اين بهانه که او به دنبال براندازي است بايد با ارائه دلايل و مستندات درباره ي همان دانشجو باشد و الا بعيد نيست که بنگاه هاي ايجاد دموکراسي آمريکايي به دنبال براندازي نرم هم باشند اگر چه ساحت جنبش دانشجوي از اين اتهام بي معنا بري باشد.
در پايان دستگيري دانشجويان معترض و متحصن را در دانشگاه مازندران که بعضي از ايشان در اعتراض به دستگيري بيژن صباغ به اعتصاب غذا پرداخته بودند هرچند به طور ناخود آگاه در جهت اهداف پليد بيگانگان ارزيابي مي شود.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق (شهید عباسپور) در حمایت از دانشجویان دانشگاه مازندران
خوانده است دیرگاه
دریا نشسته سرد.
یک شاخه در سیاهی جنگل
به سوی نور
فریاد میکشد.
شنبه ۲۵ فروردین ۸۶، مقابل درب اصلی دانشکده فنی بابل: ربوده شدن بیژن صباغ ثانی، فعال دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه مازندران توسط عوامل ناشناس!
شنبه و یکشنبه ۲۵ و ۲۶ فروردین ۸۶، دانشکده فنی بابل: تجمع و تحصن اعتراضآمیز جمع کثیری از دانشجویان این دانشکده و اعتصاب غذای ۳ نفر از دانشجویان تعلیقی.
نیمهشب یکشنبه ۲۶ فروردین ۸۶، دانشکده فنی بابل: ورود غیرقانونی نیروهای امنیتی به داخل دانشکده، ضرب و شتم ۱۵ دانشجوی متحصن و ربودن آنها!!
(اسامی دانشجویان ربوده شده: رامین آجرلو، نجاتالله افشار، پیمان الیاسی، علی تقیپور، هومن شریفیراد، مهدی شریفالدین نسبی، جواد میرشفیعی ، علی كیایی، مهران ضیابخش، علیرضا كلارستاقی، عمید مشرفزاده، ضیاء نبوی، سیاوش نعیمی)
دوشنبه ۲۷ فروردین ۸۶، دانشکده فنی بابل: حضور پرشمار نیروهای امنیتی لباس شخصی در محوطه دانشکده فنی.
ما دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق (شهید عباسپور)، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت نامعلوم دانشجویان ربوده شده و سلامت آنان، این تجاوز بیشرمانه به دانشجویان و دانشگاه و نیز ایجاد فضای رعب، وحشت و سرکوب در دانشگاه مازندران را محکوم میکنیم.
در همین رابطه با پافشاری بر تمامی مطالبات بر حق دانشجویان دانشگاه مازندران، خواستههای خود را به شرح زیر اعلام میداریم:
۱ - آزادی فوری و بی قید و شرط بیژن صباغ و دیگر دانشجویان ربوده شده
۲ - لغو کلیه احكام انضباطی دانشجویان دانشگاه مازندران
۳ - خروج هرچه سریعتر تمامی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از دانشگاه مازندران
۴ - استعفای ریاست و حراست دانشگاه مازندران در قبال وقایع اخیر
در پایان یادآور میشویم، در صورت برآورده نشدن مطالباتمان و تداوم این اوضاع، در کنار دانشجویان آزادیخواه دیگر دانشگاهها به اقدامات جدیتری دست خواهیم زد.
جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق (شهید عباسپور)
بیانیه دانشجویان دانشگاه تفرش پیرامون حوادث دانشگاه مازندران
به امید سال 86 به دانشگاه باز می گشتند تا شاید راه و رسم آزادی ستیزان در سال پیش رو و در حالی که دم از " اتحاد ملی " و انسجام اسلامی می زنند تغییر کرده باشد دانشگاه یکبار دیگر امواج مهیب هجوم انسانیت ستیزان را احساس کرد .
آری ، دانشگاه مازندران شاهد ربوده شدن دانشجویش در روز روشن و در پیشگاه چشمان دانشجویان خود بود.
"بیژن صباغ" فعال دانشجویی دانشگاه مازندران ربوده شد.
این اقدام گستاخانه با واکنش قهرمانانه و هوشمندانه دانشجویان آگاه دانشگاه مازندران روبه رو شد اما نه تنها از گستاخی این جماعت نکاست بلکه این بار وحشیانه تر بیش از 15 نفر از دانشجویان را راهی بند کردند و جالب آنکه هنوز هیچ نهادی مسئولیت این آدم ربایی ها را به عهده نگرفته است .
ما از خواسته ها و مطالبات دانشجویان مقاوم دانشگاه مازندران قاطعانه حمایت می کنیم و خود را در سختی های دوستانمان شریک می دانیم که خود در سایه هجوم این قوم بی بهره از رنگ و بوی انسانیت حیاتی بهتر از یارانمان نداریم و کاسه صبرمان لبریز گشته است که این خود مجال دیگری را می طلبد که وقتی دیگر را طلب می کند.
ما خواهان روشن شدن وضعیت دانشجویان ربوده شده و آزادی فوری و بی قید و شرط آنان می باشیم و احکام صادره از سوی بیدادگاه های انضباطی این دانشگاه و همچنین سایر دانشگاه های میهن را محکوم می کنیم.
فروردین ماه 1386
بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی سهند در پی حوادث اخیر دانشگاه مازندران
روز شنبه 25 فروردين 86 بيژن صباغ دانشجوي دانشكده فني دانشگاه مازندران كه پس از وقايع اخير اين دانشگاه به يك ترم تعليق از تحصيل محكوم شده بود ،توسط نيروهاي امنيتي ناشناس در برابر دانشگاه ربوده شد ، كه تا اين لحظه هيچ اطلاعي از وضعيت وي در دست نيست . پس از آن تعدادي از دانشجويان اين دانشگاه ،از جمله سه دانشجويي كه از روز شنبه پس از صدور احكام انضباطي شان در اعتصاب غذا به سر مي بردند ، در اعتراض به ربوده شدن بيژن و وضعيت پيش آمده در محيط دانشگاه دست به تحصن زدند . شب يكشنبه ،در حاليكه اين متحصنين ، كه تعدادشان به 14 نفر مي رسيد ، در دانشگاه تنها بودند ،افراد ناشناس با حمله به محيط دانشگاه و درگيري با اين دانشجويان ،آنان را به مكان نامعلومي منتقل كردند . جالب اینکه ، حراست و رياست دانشگاه ،هيچ گونه مسئوليتي در قبال اوضاع پيش آمده به عهده نگرفته اند .انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز ،ضمن آرزوی آزادی برای یاران خود به تمام دانشجویان کشور اعلام می دارد که چنین سرکوب گری هایی اگر در نطفه خفه نشود ماهیت جنبش دانشجویی را تهدید خواهد کرد وبه مسولان حکومت تمامیتخواه هشدار مي دهد كه در صورت استمرار فضاي سركوب و رعب و وحشت در دانشگاههای کشور و عدم آزادی دانشجویان ربوده شده بدون شک دانشجویان سکوت نخواهند کرد و تا آخرین نفس از بزرگترین ناموس خود یعنی حقشان دفاع خواهند کرد .
اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز برای همبستگی با دانشجویان دانشگاه مازندران
حمايت دانشگاههاي تهران از دانشجويان مازندران
برگزاري تجمع موفقيت آميز در بابلسر
امروز راس ساعت 12:30 طبق قرار قبلي عليرغم فضاي پليسي وتهديد فعالين، تجمعي با شركت 800 -700نفر ازدانشجويان دانشگاه مازندران در واحد بابلسر برگزار شد. طي اين تجمع دانشجويان با دادن اولتيماتوم به دانشگاه اعلام كردند كه اگر تا شنبه خواسته هايشان به صورت تمام و كمال برآورده نشود اعتراضات را به صورت گسترده تر وراديكال تري ادامه خواهند داد.
لباس شخصي ها در دانشگاه
تماس هاي تهديد آميز با خانواده ها
از آسمان دانشگاه ،گر تیر و فتنه بارد اعتراض ادامه دارد
جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز در حمایت از «بیژن صباغ» و سایر دانشجویان بازداشت شده دانشگاه مازندران دست به تحصن و اعتصاب غذای نمادین زدند. این دانشجویان اعلام کرده اند که در همبستگی با دانشجویان مازندران از صبح امروز (28/1/85) تا ساعت 16 در اعتصاب غذای نمادین خواهند بود تا صدای اعتراض خود را نسبت به هتک حرمت دانشگاه و سرکوب دانشجویان به همگان برسانند. در این حرکت اعتراض آمیز نمادین، پلاکاردهایی به چشم می خورد که در آن دانشجویان دانشگاه سهند خواستار آزادی دانشجویان بازداشت شده و ربوده شده ی دانشگاه مازندران شده اند. دانشجویان یکی از پیامهای مهم خود را طی پلاکاردی چنین نوشته اند: «کسانی که باد می کارند، طوفان درو می کنند!»
اخبار مازندران : تشدید فضای نظامی و امنیتی در بابلسر
Monday, April 16, 2007
آخرین اخبار از اوضاع مازندران
بيانيه دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب در رابطه با وقايع اخير دانشگاه مازندران
روز شنبه 25 فروردين بيژن صباغ دانشجوي دانشكده فني دانشگاه مازندران كه پس از وقايع اخير اين دانشگاه به يك ترم تعليق از تحصيل محكوم شده بود ،توسط نيروهاي امنيتي ناشناس در برابر دانشگاه ربوده شد ، كه تا اين لحظه هيچ اطلاعي از وضعيت وي در دست نيست . پس از آن تعدادي از دانشجويان اين دانشگاه ،از جمله سه دانشجويي كه از روز شنبه پس از صدور احكام انضباطي شان در اعتصاب غذا به سر مي بردند ، در اعتراض به ربوده شدن بيژن و وضعيت پيش آمده در محيط دانشگاه دست به تحصن زدند . شب يكشنبه ،در حاليكه اين متحصنين ، كه تعدادشان به 14 نفر مي رسيد ، در دانشگاه تنها بودند ،افراد ناشناس با حمله به محيط دانشگاه و درگيري با اين دانشجويان ،آنان را به مكان نامعلومي منتقل كردند . اسامي اين افراد كه تا اين لحظه هيچ اطلاعي از آنها در دست نيست ، به شرح زير است : عميد مشرف زاده ، علي تقي پور ، هومن شريفي راد ، علي كيايي ، رامين آجرلو ، مهران ضيا بخش ، سياوش نعيمي ، ضياء نبوي ، نجات الله افشار ، عليرضا كلارستاقي ، پيمان الياسي ، جواد مير شفيعي ، مهدي شريف الدين نسبي و سعید یعقوبی نژاد . همچنين در ساعت 9 شب يكي ديگر از دانشجويان توسط نيروهاي امنيتي ربوده شده و پس از ضرب و شتم و بازجويي ،دركيلومتر 40 جاده محمود آباد رها شد.
اوضاع دانشگاه مازندران ،در دوشهر بابل و بابلسر ،هم اكنون كاملا آشفته است. دانشگاه در قرق نيروهاي امنيتي ست و دانشجويان به شكل كاملا محسوسي تحت نظر مي باشند . حراست و رياست دانشگاه ،هيچ گونه مسئوليتي در قبال اوضاع پيش آمده به عهده نگرفته اند .
ما دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب دانشگاههاي سراسر ايران ، هشدار مي دهيم كه در صورت استمرار فضاي سركوب و رعب و وحشت در اين دانشگاه و تداوم وضعيت نامعلوم تمامي دانشجويان ربوده شده در دو روز اخير ،اين اعتراض به دانشگاه مازندران محدود نمانده و تمامي دانشگاههاي ايران به صحنه تهاجم صفوف به هم پيوسته ي دانشجويان تبديل خواهد شد .
ما اعلام مي كنيم كه در صورت محقق نشدن مطالبات زير ، اين اقدامات نهادهاي رسمي و غير رسمي سركوبگر را بي پاسخ نخواهيم گذاشت :
1- آزادي بي قيد و شرط تمامي دانشجويان ربوده شده
2- لغو احكام انضباطي دانشجويان دانشگاه مازندران
3- خروج هرچه سريعتر تمامي نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي از دانشگاه
4 – استيضاح دانشجويي رياست و حراست دانشگاه در قبال وقايع اخير .
بيژن آزاد نخواهد شد
تماس تلفنی بیژن صباغ
مصاحبه با آرش پاکزاد
مرد ناشناس در خوابگاه دختران! (تفرش)
نکته قابل تامل ممانعت نگهبان بند کوثر از خروج دانشجویان وحشت زده از خوابگاه است اگر چه گزارش ها هنوز کامل نیست اما خبر از این می دهد که 2 تن از دانشجویان بر اثر این حادثه دچار شوک گشته و راهی بیمارستان شدند .
از مسئولان و البته با تاخیر معاون دانشجویی محمودیان وارد صحنه شده است و پس از نورآذر ریاست دانشگاه وارد صحنه شده است و اعلام کرده است نسبت به امنیت مسئول نیست و دانشجویان را در این زمینه به فرمانداری ارجاع داده است.
گفتنی است محوطه دانشگاه تفرش که در منطقه نسبتا دوری از شهر تفرش واقع است هیچ گونه حصاری که مشخص کننده حریم دانشگاه باشد را دارا نمی باشد و به همین دلیل و به بهانه امنیت ساعت بسته شدن درب خوابگاه دختران ساعت غیر قابل قبول 7:30 بعد از ظهر می باشد.
به دنبال این حادثه حدودا بیش از 60 نفر از دانشجویان خوابگاه پسران در ساعت حادثه به سمت خوابگاه کوثر حرکت کرده و به اعتراض نسبت به این مساله پرداختند.
ضرب و شتم شبانه ی یکی از دانشجویان
اسامی تعدادی از ربوده شدگان دانشگاه مازندران
ورود نیروهای امنیتی به داخل دانشگاه مازندران و دستگیری 15 نفر از دانشجویان
دستگیری دو دانشجوی دیگر در دانشگاه مازندران
اتفاقات دیروز دانشگاه مازندران به روایت شورای متحصنین
:دانشجوياني كه اعتصاب غذا كرده بودند بازهم ضمن بيان خواسته هاي خود
روشن شدن وضعيت بيژن صباغ ثاني
لغو احكام محروميت از تحصيل صادر شده براي دانشجويان و جلوگيري ازادامه روند احضار به كميته انضباطي
برگزاري جلسه پرسش و پاسخ با حضور رئيس و مسئول حراست دانشگاه
اعلام كردند كه تا رسيدن به اين خواسته ها دست از اعتصاب غذا نخواهند كشيد
Sunday, April 15, 2007
آخرین اخبار از وضعیت بیژن صباغ و دانشگاه مازندران و نیز عکسهایی از تجمع دانشجویان دانشگاه مازندران در دفاع از بیژن
1- روشن شدن وضعيت بيژن صباغ ثاني 2- لغو احكام محروميت از تحصيل صادر شده براي دانشجويان و جلوگيري ازادامه روند احضار به كميته انضباطي
3- آغاز به كار دوباره كانون ها وتشكل هاي دانشجويي
4 - برگزاري جلسه پرسش و پاسخ با حضور رئيس و مسئول حراست دانشگاه
دانشجویان اعلام كردند كه تا رسيدن به اين خواسته ها دست از اعتصاب غذا نخواهند كشيد.
همچنین گفتنی ست که سه تن از دانشجویانی که به همراه بیژن صباغ به احکام انضباطی محکوم شده و از روز شنبه در اعتصاب غذا به سر می برند
تماس تلفني نامشخص و نگران كننده ي بيژن صباغ از مكان نا معلوم نگهداري اش
Saturday, April 14, 2007
دانشجویان دانشگاه مازندران در اعتراض به ربوده شدن بیژن صباغ دست به تحصن و اعتصاب غذا زدند
30 تن از دانشجویان دانشگاه مازندران در اعتراض به ربوده شدن بیژن صباغ در این دانشگاه متحصن شدند که 3 نفر از آنها نیز دست به اعتصاب غذا زده اند . گفتنی ست که پس از ربوده شدن بیژن صباغ در برابر در اصلی دانشگاه مازندران در صبح امروز ( شنبه 25 فروردین ) توسط نیروهای ناشناس هنوز هیچ اطلاعی از وی در دست نیست
چرا سندیکای شرکت واحد از محمود صالحی حمایت نمیکند؟!!!!
در این میان سکوت سندیکای شرکت واحد معنی دار است. انتظار هر فعال کارگری و هر انسان آزادیخواهی این بود که سندیکای شرکت واحد با تمام نیرو وارد شود و از همه ابزار در اعتراض به دستگیری محمود صالحی بهره گیرد. اما نه تنها سندیکای شرکت واحد چنین نکرد بلکه حتی یک اطلاعیه خشک و خالی در حمایت از محمود صالحی صادر نکرده است. برای کارگران ایران و برای کارگران شرکت واحد این غیر قابل پذیرش است که سازمان مستقل کارگری در ایران نسبت به دستگیری یکی از رهبران و فعالین کارگری سکوت اختیار کند. از اینکه محمود صالحی در رابطه با برگزاری مراسم اول ماه مه دستگیر شده است، وظیفه فعالین و رهبران کارگری و کل طبقه کارگر را در حمایت از او دو چندان میکند. اینجا نه تنها پای محمود صالحی بلکه پای مسئله برگزاری مستقل اول ماه مه در میان است. سکوت تاکنونی سندیکای شرکت واحد غیر قابل چشم پوشی است. سندیکای شرکت واحد باید به سرعت برای آزادی محمود صالحی اطلاعیه صادر کند و نیروی مادی و معنوی خود را برای آزادی او به کار گیرد.
تا همین الان هم سوال بزرگی بالای سر سندیکای شرکت واحد قرار گرفته است. این سکوت غیر قابل پذیرش است و چنین سنتی در جنبش کارگری ایران ناشناخته و بیگانه است.
محمود قزوینی 20 فروردین 1386 ، 13 آوریل 2007
ghazvini.m@gmail.com
بيژن صباغ امروزدر برابر دانشگاه توسط نيروهاي ناشناس ربوده شد
Wednesday, April 11, 2007
بازداشت محمود صالحی
Tuesday, April 10, 2007
۷ نفر از دانشجويان دانشگاه مازندران به کميتهی انضباطی احضار شدند
نام این ۷ نفر عبارت است از: آرش پاکزاد، حدیث ظاهر، نینا باطبی، میلاد معینی، حامد محمدی، سارا خادمی و صادق حکیمزاده. هنوز علت دقیق احضارهای اخیر به کمیتهی انضباطی مشخص نیست ولی پیشبینی میشود که اکثر این احضارها به دلیل مراسم ۱۶ آذر و تعطیلی کلاسها در تاریخ ۷ اسفند باشد.
لازم به ذکر است که حامد محمدی، یکی از احضارشدگان به کمیتهی انضباطی مدتی پیش شخصاْ توسط حاج آقا نادعلی باباییان (رئیس دانشگاه) بر اساس مادهی ۷ از تبصرهی ۲ آییننامهی انضباطی دانشگاه بر اساس یک حکم کتبی از ورود به دانشگاه تا اطلاع ثانوی و تشکیل کمیتهی انضباطی منع شده بود. اتهامات حامد محمدی فحاشی به مسئولین، شرکت در تجمع غیرقانونی و ضربوشتم نیروهای امنیتی عنوان شده است.طبق آخرین اخبار این افراد درخواست دفاع حضوری از اتهاماتشان را داشتهاند. نتیجهی این بازجوییها متعاقباْ روی همین وبلاگ قرار خواهد گرفت
Sunday, April 8, 2007
اتحاديه دانشجويان بريتانيا منصور اسانلو را به عنوان نايب رئيس افتخاری اين اتحاديه انتخاب کرد
سخنرانی در دفاع از انتخاب اسانلو را’ لورا شوارترز’ نماينده دانشگاه شرق لندن و عضو « سازمان رهايی طبقه کارگر» بيان کرد که عين سخنرانی در زير درج شده است.
کارگران شرکت واحد در پيشبرد مبارزات کارگری دوره اخير(از سال ۲۰۰۴ ) در ايران نقش مرکزی ايفا کرده اند . مبارزاتی که آخرين نمونه آن اعتراضات گسترده معلمان بود. مهم است با استفاده از رای اتحاديه سراسری دانشجويان حمايتهای گسترده تری در دفاع از مبارزات
کارگران. دانشجويان . زنان و اقليتهای ملی ايران بر عليه جمهوری اسلامی و خطر جنگ بدست آوريم . شروع کارمان با خواست لغو دادگاه اسانلو و آزادی بی قيد و شرط اوست.
Thursday, April 5, 2007
Wednesday, April 4, 2007
دانشجویان ما را انتخاب کرده اند!
مهدی گرایلو دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک دانشگاه تهران، از فعالین دانشجویی طیف چپ رادیکال است. او به ترتیب مدیر مسئول و سردبیر نشریات دانشجویی توقیف شده "پیشاهنگ" (منتشره در دانشگاه صنعتی شریف) و "پیشرو" (منتشره در دانشگاه تهران) بوده و هم اکنون مدیر مسئول نشریه دانشجویی "اخگر" (با مجوز از دانشگاه تهران) و از نویسندگان نشریه دانشجویی "خاک" می باشد. اخبار روز با وی گفتگویی در مورد موقعیت جنبش چپ در دانشگاه های ایران انجام داده است که در زیر می خوانید: