انقلابهای رنگی : از اسطوره تا واقعیت (1)
روزبه کلانتری
تنها پس از آغشته شدن به خون شورشیان ژوئن است که پرچم سه رنگ توا نسته ا ست به پرچم انقلاب اروپا ، به پرچم سرخ ، تبدیل شود . و ما[ به همین مناسبت] فریاد می زنیم : " انقلاب مرده است ! زنده باد انقلاب
( کارل مارکس / نبردهای طبقاتی در فرانسه )
" انقلابی که نتوانم برای آن به رقص در بیایم ، انقلاب من نیست ... "
( اما گلدمن ، آنارشیست انقلابی آمریکایی )
* * * *
در آمد : " انقلاب " رنگی در ذیل مدلهای شناخته شده و کلاسیک جامعه شناسی سیاسی در باب تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی نمی گنجد . " انقلاب " رنگی یک پدیده پسا جنگ سردی و به این معنا نوین و متاخر است . " انقلاب " رنگی هم یک مدل برای " گذار به دموکراسی " ، هم یک استراتژی برای نیروهای " دموکراسی " خواه و جنبشهای اجتماعی و هم پدیده ای از جنس پروپاگاند است . " انقلاب " رنگی یک کودتای فرا مدرن ((post-modern coup است . تنها در فقدان "خطر و تهدید " سرخ است که می توان انقلابهای نارنجی و مخملی و ... راه انداخت ، واژه های شناسنامه دار را قلب و رنگ کرد و توحش راست و نئولیبرالیسم را درزرورق " رادیکالیسم " پیچید و درمقام "انقلابیگری " بر نشاند . به هرحال به واسطه اهمیت کنونی این اصطلاح و پدیده در صحنه سیاست و از جمله تلاشی که در جهت "صدور" این نوع " انقلاب " به ایران صورت می گیرد، چاره ای جز نقد و بررسی محتوای واقعی آن از ورای خطه های مه آلود شعار و تبلیغات وجود ندارد . از برکت منابع مالی نا محدودی که امروزه در اختیار این سنخ از " انقلابیون " و حامیان آنها قرار دارد ، دروغهای بی آزرم و ناشیانه ای در این باب در ابعاد بسیار گسترده ای منتشر شده اند . ما نه چنین منابع مالی ای در اختیار داریم و نه چنان دستگاههای خبر پراکنی . تنها سلاح ما ثبت علمی و مستدل حقایق تاریخی است که دارای قدرتی اقناع کننده است و می توان اذهان را مجاب سازد . جعلیات و دروغ نمی توانند در آزمون زمان تاب بیاورند و سرانجام به علت تناقضات درونی خود تکه پاره خواهند شد . تنها انقلابها و انقلابیونی که خود را از دروغ و رنگ پالوده باشند می توانند تالی رویدادهای عظیم گردند .
"انقلاب" رنگی به تغییرو تحولاتی اطلاق می شود که تا کنون در کشورهای باقیمانده از بلوک سابق شرق اتفاق افتاده و هیات حاکمه این کشورها جای خود را به حکومتهای یکسره طرفدار غرب داده اند . این تحولات با وقوع "انقلاب" مخملی ((velvet rvolution در دوره 6 هفته ای17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 در چکسلواکی آغاز می شود و با وقوع تحولات مشابهی به شکل زنجیره ای در صربستان(دو مرحله 1997 و 2000) ،گرجستان (2003)،اوکراین(2004) و قرقیزستان(2005) ادامه می یابد.این مقاله به بخشی از ابعاد گوناگون "انقلابهای " رنگی و عوامل تاثیرگذار بر آن در سطح مشخصی از تحلیل می پردازد و از مجموعه نکاتی -که دارای شماره گذاری جداگانه هستند- تشکیل شده که ابعاد مختلف بحث را می پوشانند و در ارتباط با هم یک کلیت دارای جهت گیری مشخص را شکل می دهند . بررسی عمیق تر و موشکافانه تر این مسایل محتاج مجالی دیگر خواهد بود.
1 -
2 -
1- استحا له یا تغییر شکل (Transformation) :
2- جابجایی ) Transplacement ) :
3- جایگزینی یا براندازی ( Replacement ) :
البته هانتیگتون نظرات خود را پیش از وقوع انقلابهای رنگی و یا ارائه طرح رفراندوم در ایران ارائه داده است اما چون موضوعات مورد نظر ما تجانس زیادی با این مدل هانتینگتون دارد ما موارد یک و دو را رها می کنیم و به توضیح مختصر مورد آخر می پردازیم . این مدل که به انقلاب شباهت دارد ، برای کشورهایی که رژیم دیکتاتوری نشانی از تغییر ندارد و یکدست و فاقد جناح بندیهای درونی است و باید تماما توسط اپوزیسیون کنار زده شود ، کاربرد دارد . در این راستا یک اپوزیسیون " میانه رو " توجیه و تقویت شده و کاملا وابسته و مطیع غرب پروسه گذار را کنترل می کند تا کمترین تکانهای اجتماعی اتفاق بیافتد و به اصطلاح "آ ب از آب تکان نخورد" و " خشونت " و " هرج و مرج " را به مینی مم برساند و اعتراضات را کنترل و مهار کند و از بسط و توده ای و رادیکال شدن و تسری یا فتن آن به حیطه ها یی که لازم نیست جلوگیری نماید . این مدل قبل مثلا در مورد برا نداختن حکومت چائوشسکو در رومانی و مارکوس در فیلیپین به منصه ظهور رسیده است .
3 -
4 -
5 -
" مت کلی " مفسر " آسو شیتد پرس " در مطلبی تحت عنوان " کمکهای مالی دولت آمریکا به گروههای مخالف دولت اوکراین " می نویسد : " ... دولت بوش در دوسال گذشته بیش از 65 میلیون دلار به ساز مانهای سیاسی در اوکراین کمک رسانده ا ست تا به رهبر مخالفین دولت اوکراین " ویکتوریوشچنکو " کمک رسانده شود . مقامات آمریکایی می گویند که این کمکها بخشی از کمک یک میلیارد دلاری ای است که هر ساله وزارت خارجه صرف تلاش برای استقرار دموکراسی در سرتاسر جهان می نماید ... " (7)
عوامل اصلی چنین تحولی و اجزای تشکیل دهنده " شابلون دموکراتیک " را عناصر زیر تشکیل می دهند تا یک انقلاب از نوع رنگی اش و" براندازی " ( Replacement ) از سنخی که مد نظر هانتیگتون است و در بالا به آن اشاره شد ، متحقق شود :
(1
(2
(3
6 -
" مایکل لدین " نئو کنسروا تیو مشهور دستگاه بوش و از نظریه پردازان موسسه آمرکایی " انتر پرایز " است که زمانی در مورد ایران گفته بود : " 20 میلیون دلار به من بدهید تا انقلابی را که می خواهید راه بیاندازم "! . این " انقلابی " 20 میلیون دلاری در مقاله ای تحت عنوان " سریعتر لطفا ! " ( faster please ! ) راجع به حمایت از " طرح ملی رفراندوم پیشنهادی از داخل ایران " نظرات قابل توجهی ارائه داده است . وی پس از تعریف و تمجید از سخنرانیهای بوش و دلسوزی برای مردم ایران که در پی دموکراسی هستند می گوید : "... تنها انتخاب مهم و سودمند برای ایران ، رفراندوم بر سر مشروعیت حکومت خواهد بود... " وی سپس به به " طرح پیشنهادی رفراندوم "( 60 میلیون دات کام ) اشاره می کند و می نویسد : " .. یک رفراندوم ملی از سوی عده زیادی از شخصیتها و رهبران مهم و صاحب اعتبار که عمدتا در ایران ساکنند و برخی نیز از قربا نیان شکنجه می باشند پیشنهاد شده ا ست ... " وی اینگونه ادامه می دهد : "... یک غرب متحد می تواند آن کاری را با ایران انجام دهد که قبلا برای اوکراین انجام داده است ... همان انقلابی که قبلا در گرجستان تحت عنوان انقلاب گل سرخ به راه انداختیم و همان اقدام به رفراندوم که در همین تابستان گذشته بر علیه چاوز در ونزوئلا انجام دادیم و قبلتر ازآ ن ها ییتی و بازهم قبلتر نیکارا گوا و شیلی انجام داده بودیم ، انجام خواهیم داد... " (8)
نه اشباه نمی کنید ! این یک اشتباه لپی نیست ! مایکل لدین به صراحت می گوید که انقلاب رنگی و رفراندوم در ایران و جاهای دیگر قرار است به همان اهداف و نتا یجی منجر شود که کودتای خونین پینوشه بر علیه حکومت مردمی سالوادور آلنده در سپتامبر 1973 و نبرد مسلحانه و وحشیانه باندهای سیاه " کنترا " مورد حمایت آمریکا بر علیه حکومت انقلابیون ساندینیست در نیکارا گوا در همان جهت سازماندهی شده بود و این قابل توجه تمام کسانی است که می خواهند معنای واقعی و صریح و ساده واژه هایی نظیر دموکراسی و دموکراسی خواهی و دموکراتیزاسیون را درک کنند.
از آن سو محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاه پاسداران و روشنفکر نئو لیبرا ل دو آتشه کنونی و از امضاءکنندگان بیانیه رفراندوم در مصاحبه با " نیویورک سان " می گوید : "... ما احتیاج به کمک آمریکا برای دفاع از حقوق دموکراتیک مردم ایران داریم .. " محمد ملکی نیز در مصاحبه ای با " شهروند " بر شیوه و کاربرد انقلاب مخملی در ایران تاکید می کند . (9)
7 - رویکرد و راهبرد " انقلابهای " رنگی را از مناظر مختلف و البته بر اساس منافع سیاسی -اجتماعی متفاوت و متمایز می توان مورد نقد قرار داد . به عنوان نمونه ناسیونالیستها از این منظر به این رویکرد انتقاد می کنند که پای " بیگانه " را در مسائل " داخلی " کشور باز می کند و ممکن است " منافع ملی " و " استقلال " و " تمامیت ارضی " و ... کشور را به مخاطره اندازد . رویکرد " انقلاب " رنگی از جانب آن دسته از دموکراسی خواهانی که اصلاح طلب و "استحاله " طلب می باشند ( نک به بند شماره 2 و تقسیم بندی هانتینگتون ) نیز از یک منظر درون جنبشی یعنی بر سر راهبردهای متفاوت برای یک جنبش واحد مورد انتقاد قرار گرفته است . به عنوان مثال حمیدرضا جلایی پور اعتقاد دارد که راهبرد "انقلاب " رنگی در کانتکست سیاسی - اجتماعی ایران کاربردی ندارد و در نقد خود به نکاتی اشاره می کند که بعضا جالب و قابل توجه اند . به چند نمونه نکات مورد نظر وی در اینجا اشاره می شود :
- آمریکا در ایران طرفدار نیروهای دموکرات نیست چون از سلطنت طلبان حمایت می کند .
- عامل همبستگی در ایران مدنی است و قومی نیست .
- انقلاب آرام در ایران طرفدار ندارد چون جامعه ایران یک جامعه توده ای نیست که هر کس بتواند هر از گاهی نسخه ای برای آن بپیچد.
- در ایران نه تنها حکومت در مقابل رفراندوم ایستادگی می کند بلکه یک جنبش مردمی ، اسلامی و ضد آمریکایی وجود دارد که محافظه کاران هر گاه بخواهند در چند ساعت می توانند آن را فعال و بسیج کنند . (10)
نقد ما بر این رویکرد در اینجا سه مولفه اصلی را در بر می گیرد که ما نخست به آنها اشاره کرده و سپس به توضیح مختصر آن می پردازیم :
- به " انقلاب " رنگی اصولا نمی توان عنوان " انقلاب " در معنای علمی و شناخته شده کلمه اطلاق کرد .
- بر این مبنا "انقلاب " رنگی نه تنها به تغییر و بهبود در ملاکهای زندگی انسانی در آن جوامع منجر نشده بلکه وضعیت فلاکت بار و ضد انسانی ای را بر مردم این جوامع تحمیل می کند که پیشبرد استراتژی مورد نظر آمریکا و غرب و سرمایه داری جهانی در این منطقه اقتضاء می نماید .
- تلاش در جهت کاربرد این استراتژی در ایران و برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه که از جهات مختلف تفاوتهای اساسی و بنیادین با کشورهای باقی مانده از بلوک شرق دارند ، جامعه را دچار مخاطرات فراوان و مهلکی خواهد کرد و آن را در مغاک تباهی و فروپاشی قرار خواهد داد .
7-1-
انقلاب در تئوریهای تغییرات اجتماعی به دگرگونیهایی بنیادینی اطلاق می گردد که به ساقط کردن یک نظام سیاسی اجتماعی و و جانشین شدن یک نظام سیاسی - اجتماعی دیگر می انجامد. به عقیده لئون تروتسکی یکی از رهبران انقلاب اکتبر ، بارزترین خصوصیت هر انقلاب همانا " مداخله مستقیم و قهر آمیز توده ها در حوادث تاریخی " است . " ... در ادوار عادی دولت ، چه سلطنتی باشد و چه دموکراتیک ، خود را به سطحی ما فوق ملت ا رتقاء می دهد و آ نگاه تاریخ به دست متخصصان - پادشاهان ، وزراء ، بوروکراتها ، نمایندگان مجلس و روزنامه نگاران - ساخته می شود . ولی در شرایط انقلابی ، توده ها موانع ورود به صحنه سیاسی را ا ز میان بر می دارند ، نمایندگان پیشین خود را کنار می زنند و با دخا لت خود بنیادهای رژیم نوینی را پایه ریزی می کنند . البته دا وری در این مورد را به اخلاقیون وا می گذاریم ... در درجه نخست ، از دیدگاه ما ، تاریخ انقلاب عبارت است از ورود قهر آ میز توده ها به صحنه سیاسی ... " (11) البته به عقیده وی توده ها با یک برنامه از پیش ساخته شده برای باز سازی اجتماع به عرصه انقلاب گام نمی گذارند بلکه هنگام رفتن به این عرصه فقط احساس می کنند که دیگر نمی توانند جامعه کهن را تحمل کنند . در هر طبقه ، پیشاهنگان آن برنامه سیاسی دارند و آن هم نیاز مند آزمون حوادث و تایید توده هاست . نتیجه به هرحال تفاوت ماهوی است که بین وضعیت پسا انقلابی و پیشا انقلابی نه تنها از نظر سازمان حکومت و حکومت کنندگان بلکه در حیطه برنامه ها ، ارزشها ، آرمانها و ... وجود دارد .
" انقلاب " رنگی ابدا واجد هیچ یک از خصوصیاتی که در بالا به آن اشاره شد نبود : چه به لحاظ شیوه های پیشروی و صورت پذیرفتن این تحولات ، چه با بررسی رهبران و عوامل پیشبرنده ا ین تحرکات و حامیان آنها و چه به لحاظ پلاتفرم این نیروها ونتایجی که این رویدادها به آن منجر شد.
7-2 -
اکنون پس از گذشت حدود 3 سال از " انقلاب " گل سرخ در گرجستان ، سا کاشویلی که با وعده حل فوری مشکلات معیشتی مردم و رفع بیکاری و پایان دادن به فساد اقتصادی و ارتقای سطح دموکراسی و ... با 96 درصد آراء به ریاست جمهوری رسیده بود ، ناتوانی مطلق خود را متحقق ساختن این شعارها به اثبات رسانده است . در این راستا 14 نفر از روشنفکران و شخصیتهای فرهنگی گرجستان که قبلا در جبهه حمایت از "انقلاب " گل سرخ و شخص ساکاشویلی قرار داشتند در تاریخ 18 اکتبر 2004 با انتشار نامه ای سرگشاده به رییس جمهور اعتراض خود را حول محورهای زیر به اطلاع وی رساندند : عدم تحمل دیدگاههای مخالفان و اهانت به صاحبان این دیدگاهها، تحقیر مخالفان سیاسی و اهانت آشکار به آنها ، کوشش برای برقراری نوعی دیکتاتوری و ایجاد نوعی سلطه طلبی راکد ، اعمال کنترل و فشار شدید بر مطبوعات، دستگیری و ضرب و شتم مخالفان سیاسی ، وجود قوانین گزینشی برای مبارزه با فساد ، زیرپا گذاشتن رویه های معمول حقوق بشر و ... . (13)
7-3-
رفیق حریری سیاستمدار ثروتمندی بود که از سال 1992 تا سال 2004 به جز دوسا ل مداوما پست نخست وزیری را بر عهده داشت و از حیث بهره مندی از پشتوانه ثروت در کنترل بر سیاست نقشی شبیه سیلویو برلوسکونی نخست وزیر ایتا لیا داشت . وی در آن سالها دنبا له رو سیاست سوریه بود اما در جریان مبارزه انتخاباتی اخیرش بر مطالبه خروج نیروهای سوریه سرمایه گذاری کرد تا به سیاست خاورمیانه ای آمریکا نزدیک شود . در پی ترور حریری ، آمریکا تحرک سنگینی در جهت تغییر بالانس سیاسی درلبنان و تحت فشار قرار دادن سوریه به راه انداخت . به دنبال آن طرفداران حریری و مجموعه نیروهای اپوزیسیون با شعار خروج فوری نیروهای سوریه دست به تظاهرات زدند . در نبود حریری ولید جنبلاط رهبر دروزیها تلاش کرد رهبری اپوزیسیون را به دست بگیرد . آمریکا و رسانه های غربی از تحرکی که علیه دولت طرفدار سوریه به راه افتاد و نخست وزیر را به استعفاء کشاند حمایت کردند و با اشاره به تحولات اوکراین آن را هم انقلاب رنگی نامیدند . اما نه لبنان اوکراین بود و نه خاورمیانه بازمانده بلوک شکست خورده شوروی . تظاهرات مخملی و گل منگلی اپوزیسیون متمایل به آمریکا سریعا با تظاهرات مسلحانه و به مراتب بزرگتر حزب الله لبنان که به طرفداری از سوریه سازماندهی شده بود جواب داده شد و نخست وزیر مجددا به کار باز گردانده شد . (14)
بدین ترتیب وجود با فت و نیروهای سیاسی متفاوت در خاورمیانه سرنوشت دیگری را برای ا نقلابهای رنگی و یا هر گونه تحرک دیگر آمریکا در این منطقه رقم خواهد زد ( موارد عراق و افغانستان در پیش روی ماست ) بنابراین بحث از انقلاب رنگی و مسالمت آمیز در خاورمیانه یعنی بحثی که پایه مادی و ابژکتیو ندارد صرفا به محملی برای خیا لبافی و تخدیر و رویا پردازی روشنفکرانه مبدل می شود چرا که کابوس خشن وسیاهی که در صورت تقا بل و درگیری آمریکا و جنبش اسلامی در خاورمیانه زندگی مردم را تهدید می کند ( مورد عراق را در ذهن داشته باشید ) را با هیچ ترفندی نمی توان رنگی و مخملی جلوه داد .
8-
در گرجستان دو حزب به نامهای حزب کمونیست متحد گرجستان و حزب کمونیست گرجستان فعالیت می کنند که به ترتیب در سالهای 1994 و 1992 تاسیس شده اند و احزابی استالینیست هستند که با هدف احیای سیستم " سوسیالیستی " پیشین عمده فعالیت خود را در پارلمان متمرکز نموده اند .
حزب کمونیست اوکراین به نسبت احزاب فوق از وضعیت بهتری برخوردار می باشد . این حزب که توسط پترو سیموننکو رهبری می شود در سال 1998 در انتخابات پارلمانی شرکت کرد و توانست 25 درصد آراء و 123 کرسی را از آن خود سازد و به بزرگترین فراکسیون پارلمانی بدل گردد . در انتخابات سال 2002 نیز 20 درصد آراء را به خود اختصاص داد . وقوع " انقلاب نارنجی " تاثیر منفی بر میزان آراء و محبوبیت این حزب که از حامیان بلوک روسیه و یاناکوویچ تلقی می گردید گذارد و این حزب در انتخابات مارس 2006 توانست تنها 3 درصد آراء و 21 کرسی را از آن خود سازد .
در تاریخ 27 ژوئن 2006 کنفرانسی متشکل از جمعی از اعضاء و وابستگان به یکی از جریانات متعلق به سنت مارکسیزم انقلابی در کیف پایتخت اوکراین با پیام " آلن وودز " نظریه پرداز برجسته مارکسیست برگزار شد که شرکت کنندگان در آن تاکید داشتند که عمده ترین معضل چپ اوکراین ، بحران رهبری طبقه کارگر است وبر این اساس مهمترین وظیفه ای که باید در دستور کار قرار بگیرد بنا نهادن یک حزب و رهبری انقلابی جدی است که کار خود را با احیای سنت بلشویسم و گسست رادیکال با گذشته استالینیستی چپ در اروپای شرقی آغاز می کند .(15)
9 - همانطور که پیشتر اشاره شد ( نک به شماره 5 ) یکی از مولفه های پیش برنده طرحهایی مثل انقلاب رنگی یاری گرفتن ا ز حرکت جوا نا ن و دانشجویا ن در هر کشور ا ست. در مقا له گاردین که قبلتر به آن اشاره شد آمده است که سناریوی آمریکایی در " شابلون دموکراتیک " نقش ویژه ای را برای جوا نان فعال کشور در نظر گرفته ا ست . مثلا در صربستان این وظیفه بر عهده حرکت دانشجویی " ا تپور " ( به معنای مقاومت )، در گرجستان بر عهده حرکت دانشجویی " کمارا " ( به معنای " بس است " ) در اوکراین بر عهده حرکت " پورا " ( به معنای " لحظه فرا رسیده " ) و در بلاروس بر عهده حرکت " زوبر " گذاشته شده است . به عنوان نمونه سفارت آمریکا در بلاروس امکان سفر رهبرا ن اپوزیسیون جوانان ا ین کشور را به شبه جزیره با لتیک و ملاقات با صربها به منظور آموزش و دریافت تجربه از آنها را فراهم کرده است . و این مسئله ای است که توجه به آن به وجود امضای آقایان علی افشاری ، رضا دلبری ، اکبرعطری و عبدالله مومنی یعنی سران فراکسیون مدرن تحکیم وحدت در زیر بیانیه رفراندوم و نیز سخنرانی اخیر آقایان افشاری و عطری در کنگره آمریکا معنای ویژه ای می بخشد . این چهار نفر در مقاله ای تحت عنوان " چرا فراخوان رفراندوم ؟ " می نویسند : "... .. در پایان شکل کاملا مسالمت آمیز و روش اصلاحی طرح برای هدفی ساختار شکن می تواند مدل مناسبی از انقلابهای آرام و مخملین باشد . مردم یک کشور بدون آنکه به اعمال انقلابی و آشوب طلبانه بزنند که در شرایط کنونی ایران می تواند نتایجی ویرانگر و مخرب به بار آورد ،[ دقیقا برعکس ، به عقیده من و بر مبنای گفته های بالا عملی شدن طرحهایی نظیر رفراندوم و ا نقلاب رنگی و ... است که کشور را در کام فاجعه و تخریب و خشونت فروخواهد برد ] حاکمیت را مجبور به پذیرش خواسته هایشان می کنند . ا لگوی حرکت ا جتماعی و دموکراتیک اوکرا ین که تقریبا با طرح رفراندوم در ایران هم زمان بود می تواند به جنبشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی کمک شایانی کند . مردم کشوری با اپوزیسیون سازمان یافته حاضر شدند هفته ها در سرمای شدید در خیابان حضور داشته باشند و با حفظ آرامش کامل توانستند حاکمیت اوکراین را به پذیرش خواسته شان و تجربه انتخابات وادار کنند ... " . و یا در قسمتی دیگر می نویسند : "... مردم همسایگان ما {منظور ایشان تجربه های افغانستان و عراق می باشند که یکی در هراس حمله بهاره و بازگشت دوباره طالبان به سر می برد و دیگری در حال فروپاشی کامل اجتماعی است } در این چند سال گذشته هر کدام به نوعی از زیر بار حاکمیتهای استبدادی خارج شده اند و هر کدام مسیری جداگانه را پیموده اند ...(16) [ هر آدم منصفی که فقط نگاهی به تیتر اخبار مربوط به وضعیت امروز عراق بیاندازد می فهمند که این " خارج شدن از زیر بار حکومتهای استبدادی " چه معنای عملی و چه عوا قبی دارد .]
به هر حال به این طرحها و حرفها جز خیالبافی نام دیگری نمی توان اطلاق کرد . نه تنها شرایط ایران ( و خاورمیانه ) به آقایان اجازه پیشبرد فرایند آرام و مسالمت آمیز " خارج شدن از زیر بار حاکمیتهای استبدادی " را نمی دهد و آن را در صورت تحقق به یک تجربه خونبار و دردناک و ضد انسانی مبدل خواهد ساخت بلکه جنبش دانشجویی ایران به خاطر برخورداری از یک سنت دیرینه و قدرتمند چپ به راحتی و جز با دست بردن به شیوه هایی نظیر به راه انداختن یک " انقلاب فرهنگی " مجدد قابل تبدیل به " ا تپور " دیگری نخواهد بود .
زیر نویسها :
1- این مطلب برای نخستین بار در زمستان 84 نوشته و منتشر شد و اکنون با ویرایش مجدد و افزودن مطالب جدید باز نویسی و تجدید انتشار می گردد.
2- Samuel Huntington , “ The third wave - democratization in the late twentinth century 1991 “ university of oklahama press , esp . pp : 100 - 163
3 - روسیه و چا لش گسترش ناتو به شرق / داوود کیانی www.iras.ir
4 - برفراز کرملین / محمدباقر ادیب بهروز www. Bashgah .net
5 - فرصتهای ایران در سرزمین انقلابهای مخملی / مصاحبه با دکتر مهدی سنایی www. Iras .ir
6 - www. Edalat .net
7 – آیا انقلابهای مخملی ، گل سرخی ، لاله ای " تینک تانک " های آمریکایی برای ایران محتمل است ؟ / المیرا مرادی
http://news.gooya.com/ / 30 بهمن 1383
8 - آیا انقلابهای مخملی ، ......... برای ایران محتمل است ؟ / المیرا مرادی
http://news.gooya.com/ / 30 بهمن 1383
9 - همان .
10- سخنرانی در سمینار " گذار به دموکراسی " در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران / خرداد 1384
11 - تاریخ انقلاب روسیه / لئون تروتسکی / جلد اول / نشر فانوسا / 1360
12- نک به ژان ماری شوویه / " مهره های متعدد صفحه شطرنج اوکراین " / لوموند دیپلما تیک / ژانویه 2005
13- الهه کولایی / افسانه انقلابهای رنگی / موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران / صفحه 50
14- در مورد تحولات لبنان که قرار بود در راستای انقلابهای رنگی زنجیره ای " انقلاب درخت سدر " نام بگیرد (این درخت سمبل پرچم لبنان است ) به لوموند دیپلماتیک / ژوئن 2005 / آلن گرش / " پدر خوانده های لبنان جدید " مراجعه کنید .
15- the future of the left in ukrine"/ http://www.marxists.com/"
16- - آیا انقلابهای مخملی ، ......... برای ایران محتمل است ؟ / المیرا مرادی
http://news.gooya.com/ / 30 بهمن 1383
No comments:
Post a Comment