Wednesday, February 28, 2007

در جواب بابك احمدي

امين قضايي
فعالین کمپین جمع آوری یک میلیون امضا ، فقط امضا جمع نمی کنند بلکه با مصاحبه های مختصر با عناصر به ظاهر اپوزوسیون نظام موجود سعی در کسب مشروعیت و ایجاد ظاهری از کلیت جنبش زنان را دارند. از حمایت شخصیت های فمینیست ( اسپیواک و سیکسو ) گرفته تا مصاحبه با سیمین بهبهانی و کیوان صمیمی حاج سوسیالیست ملی مذهبی و این آخری هم مصاحبه با بابک احمدی
در این مصاحبه ها مداوما تلاش می شود تا جریان نقد چپ رادیکال را بازگو کرده و جواب دندان شکنی را از سوی این حامیان دریافت کنند. مثلا از یک فعال حقوق زن در فرانسه نقد چپ را با ذکر دو تا جمله از یک مقاله ای که من در خاک نوشتم بیان کرده و بعد طرف هم ندیده و نشنیده رادیکالیسم جریان چپ را عین محافظه کاری می داند. اما این وسط حرفهای بابک احمدی که به سبک پیرمردهای پارک نشین جواب می دهد محض خنده هم که شده خواندنی است . احمدی در پاسخ به سئوال درباره موانع بازدارنده ی "جنبش
زنان"( منظور همان کمپین است چون بقیه توی خانه هایشان نشسته اند!) می گوید
مانع ديگر آن چپ‌گراياني هستند كه مي‌گويند مبارزه‌ي واقعي و عملي منش بورژوايي دارد و بهتر است زنان براي ساختن بهشت سوسياليستي بكوشند تا در آن بهشت آزاد شوند. هر دو گروه ادعاي «بخشش حقوق به زنان در آينده‌» را همراه مي‌كنند با پيشنهاد شيوه‌هايي غير از مبارزات خود زنان در يك جنبش مستقل و آگاه‌
احمدی از کجایش در آورده که نظریه فمینیسم مارکسیسم مبتنی بر این فرض است که رهایی زنان خودبه خود با ایجاد جامعه سوسیالیستی متحقق می گردد. ( اگر ما چنین اعتقادی داشتیم که جنبش زنان اصلا برای ما موضوعیتی نداشت. شعارها و پلاکاردهای 16 آذر نشان داد که ما چنین اعتقادی نداریم ) احمدی در مورد فمینیسم آدم ساده اندیشی است و ادراکش از درک عوام فراتر نمی رود. او به تقلید از حرافی های پوپر سوسیالیسم را یک بهشت می داند که با پیشگویی های مارکس قرار است تحقق یابد. چنین سطح فکری برای کسی که صدها صفحه را درباره مارکس خط خطی کرده رقت انگیز است.
فمینیست های سوسیالیست معتقد نیستند که ستم جنسی اصولا زیرمجموعه ای از ستم طبقاتی است و مبارزه با تضاد طبقاتی ، مبارزه با ستم جنسی را هم خود به خود در بر خواهد گرفت. ( یا مبارزه با رهایی زنان در راه مبارزه طبقاتی یک مقوله فرعی است) بلکه معتقدند نظام تقسیم کار همزمان نظام تقسیم جنسی کار نیز می باشد و مبارزه با عقب ماندگی هر دو منوط است به درک فرآیند تاریخی آندو. در جهت دیگر فمینیست های پساساختارگرا ، ساختار جنسیتی را یک ساختار زبانی در نظر می گیرند و مبارزه با تبعیض جنسی را جدا از مبارزه با نظام دلالتی زبان مسلط نمی دانند. گروه اول یک روش تاریخی و در زمانی و گروه دوم یک روش ساختاری و همزمانی را فرض می گیرند . اما به نظر من باید به پیروی ازهگل و روش شناسی دیالکتیکی اش گفت : هرآنچه تاریخی است زبانی است و هرآنچه زبانی است تاریخی است.
نتیجه برای هردو گروه آن است که ستم جنسی بازنمودی از ساختارتاریخی و زبانی از جنسیت است . پس مبارزه با نظام سرمایه داری و پدرشاهی در واقع یک مبارزه است و از هم جداشدنی نیستند. حالا این نتیجه گیری را با حرف احمدی مقایسه کنید که فکر می کند مبارزه زنان باید مستقل باشد. این مبارزه چگونه می تواند مستقل باشد وقتی ستم به شکلهای مختلف و سیال خود را نشان می دهد؟ گاهی به صورت نژادی گاهی جنسی ، گاهی طبقاتی و .... چه فرق می کند شخص به خاطر جنسیتش مورد ستم قرار بگیرد و زمانی دیگر به خاطر موقعیت طبقاتی اش ؟ استقلال جنبش زنان از دیگر اشکال مبارزه یک نظریه کاملا مطرود و چرند است و از اساس به فمینیستهای رادیکال ، جدایی طلب و یا تجربه گرا تعلق دارد و کاملا از نظر تئوریکی و عملی رد شده است.
مصاحبه کننده با ذکر دو سه جمله از مقاله من ( منتشر شده در خاک) نظر احمدی را نسبت به نقد چپ رادیکال جویا می شود
برخي از منتقدين، كمپين را يك حركت ليبرالي مي‌دانند و معتقدند بورژوازي از طريق چنين حركت‌هايي سعي در انحراف جنبش زنان دارد. آنان مي‌گويند كه خواست تغيير قوانين‌، خواستي حداقلي و ناچيز است و گامي به عقب‌. ستم جنسيتي در ساختارهاي اجتماعي بازتوليد مي‌شود و حتي با حذف قوانين جنسيت‌گرا در وضعيت غالب زنان تغيير محسوسي به وجود نخواهد آمد. نظر شما در اين باره چيست‌؟
بگذاريد كمپين را ليبرالي بخوانند. من به عنوان يك ليبرال از اين برچسب نگراني ندارم‌. سوسيال‌دمكراسي و احزاب سبز اروپايي سرانجام در حاشيه‌ي امن ليبراليسم جاي گرفته و با پذيرش اولويت آزادي و حقوق دمكراتيك مبارزه‌اي مسالمت‌آميز و غيرخشن را در راه برابري بيش‌تر به پيش مي‌برند. اين يگانه شكل دمكراتيك تحقق آرمان‌هاي سوسياليستي است‌. بقيه‌ي گرايش‌هاي چپ‌گرا سرانجام جايي مخالفت خود را با آزادي با زدن برچسب «دمكراسي ليبرالي‌» به آن آشكار خواهند كرد. كساني كه به فعالان كمپين ايراد مي‌گيرند كه چرا برنامه‌اي بورژوايي را اجرا مي‌كنند لطفاً زحمت بكشند و به ما بگويند كه برنامه‌ي پرولتري در تقابل با آن برنامه‌ي بورژوايي چيست و كجاست‌. در ضمن به ما بگويند كه كدام مبارزه‌ي وسيع اجتماعي را براي دست‌يابي به حقوق برابر زنان و مردان بر اساس سياست‌ها و برنامه‌هاي كارگري سازمان داده‌اند. خيلي آسان است كه گوشه‌اي بنشينند و با ادعاي جهان‌بيني پرولتري مبارزه‌ي به راستي موجود را به عنوان خواست حداقلي نفي كنند، و اگر زني از آنان بپرسد كه خواست حداكثري را چگونه برآورده خواهند كرد پاسخ بدهند «روزي كه ديكتاتوري پرولتاريا را بسازيم‌»، و در برابر اين ايراد هم که در شكل‌هاي به راستي موجود آن ديكتاتوري حقي به كسي و به زني داده نشده و برابري اجتماعي در اردوگاه‌هاي كار اجباري شكل گرفته هشدار بدهند كه خانم جان‌! شما اسير تبليغات بورژوايي شده‌ايد
آنان از تكرار اين نظر كه ستم جنسي نتيجه‌ي ساختارهاي اجتماعي جوامع طبقاتي است نتيجه مي‌گيرند كه زنان بايد مبارزه‌ي خود براي كسب حقوق برابر را متوقف كنند و به صفوف احزاب پرولتري بپيوندند، كه البته در جامعه‌ي ما احزابي ناموجودند و همواره در محفل‌هايي چندنفره در حال شكل‌گيري و در همان زمان در حال انشعاب هستند! اما كساني كه چنين نظري را پيش مي‌كشند چگونه منكر تفاوت وضعيت زنان در جوامع طبقاتي مختلف مي‌شوند؟ آيا وضع زنان سوئد و زنان عربستان سعودي با هم فرق دارد يا نه‌؟ خود حضرات (كه بيش‌تر هم مرد هستند) اگر زن بودند ترجيح مي‌دادند در كدام يك از اين دو كشور زندگي و كار كنند؟ هم‌چنان كه اظهار فضل مي‌كنند كه اين هر دو جوامعي طبقاتي‌اند و درنتيجه «مساله‌ي زن‌» به طور ريشه‌اي در آن‌ها حل نشده‌، كدام را انتخاب مي‌كردند؟ آيا واقعاً معتقدند كه وضعيت زنان در اين دو كشور «تفاوت محسوسي با هم ندارند»؟ در اين صورت بايد گفت كه نه فقط قوه‌ي عقلي بلكه قوه‌ي حسي آقايان هم مشكل دارد
"
اولا اکثریت بدنه اجتماعی تجمعات بیست و دو خرداد و هشت مارس که کمپینی های امروزی فراخوان دادند ، فعالین چپ بودند. ثانیا بستر مبارزه زنان تاریخا از چپ برخاسته است. فعالیتهای بسیار زیادی هم توسط فعالین چپ انجام شده که جای بحث نیست. اینکه یک روشنفکر کتابخانه ای مثل احمدی جریان چپ رادیکال را متهم به گوشه نشینی کند از بخش های فکاهی این مصاحبه است که من با یک لبخند از کنار آن می گذرم
جواب احمدی نشان می دهد که نه احمدی و نه فعالین کمپین نقطه نگاه نقد جریان چپ رادیکال را اصلا نفهمیده اند.من در اینجا استدلال خودم را بار دیگر تکرار می کنم دیگر رفقا نیز با این نوع نگاه من در کلیت موافقت دارند . استدلال این نیست که طرح کمپین چون خواسته ای حداقلی دارد لیبرالی است بلکه از این جهت لیبرالی است که یک افق سیاسی لیبرالی را برای جنبش زنان ترسیم می کند یعنی خواهان تغییر قوانین زن ستیز با حفظ کلیت ساختارهای حقوقی و نهایتا مناسبات اجتماعی است. مسئله این نیست که تغییر قوانین زن ستیز یک گام کوچک است بلکه بحث بر سر این است که این تغییر قوانین زن ستیز با تایید چارچوب نظام حقوقی و قوانین موجود و همچنین شالوده احکام مذهبی آن استوار است. در واقع کمپین به نام تغییر قوانین زن ستیز کلیت یک نظام و عقاید زن ستیز را تایید می کند. این تایید و تقلیل تبعیض جنسی به مثابه یک قانون بد نوشته شده است که افق سیاسی کمپین را بورژوایی می سازد. جمع آوری یک میلیون امضا برای تغییر به خودی خود یک حرکت بورژوایی و سطحی و یا بی اثر و پیش پا افتاده نیست ،اما هر حرکتی یک افق سیاسی را هم ترسیم می کندو این افق در مورد این طرح قطعا لیبرالی است. اما نقد من جنبه دیگری نیز دارد و آن اینکه این طرح حتی با فرض قبول افق سیاسی بورژوایی اش ، دچارخودفریبی است . بحث من به اینجا بر می گردد که نمی توان بنیان زن ستیزانه ایدئولوژی مذهبی را جلوی چشم همه پاک کرد و مغلطه کرد که تغییر قوانین زن ستیز هیچ تضادی با ایدئولوژی که نظام حقوقی برآن استوار است ندارد. این حتی برای یک جریان بورژوایی جنبش زنان هم فاجعه بار است که گفتمان خود را تا این سطح تقلیل دهد
احمدی در پایان نطق جالبی هم می کند و از ما سئوال می کند که آیا تفاوت سطح زندگی زنان در کشورهای پیشرفته و جهان سومی را نمی بینید ؟ از فرط تکرار این عبارات ، خودم هم خسته شدم اما مجبورم یاد آوری کنم که آزادی ( هرچند ناکاملی) که زنان کشورهای پیشرفته به دست اورده اند نتیجه مبارزه مستمر زنان و کارگران بوده است ونه اخلاقیات مسامحه کارانه و لیبرالی حاکمیت آن کشورها. جوامع طبقاتی با یکدیگر تفاوت دارند اما این دلیل نمی شود که ما همچنان دنبال ارباب خوب بگردیم
طرح کمپین در واقع طرحی است که تمامی جنبش زنان و سنت آنرا زیر پرچم لیبرالیسم متحد کند تا بعد بتواند آنرا هدایت نموده ، رادیکالیسم انرا بزداید و از ایجاد قطب بندی های سیاسی چپ و راست در ان جلوگیری کند. پافشاری آنان برای اینکه همه جریان ها را
زیر پرچم خود بکشانند نیز از همین روست. جمع آوری یک میلیون امضا بهانه ای است برای شکل گیری کلیتی کاذب

4 comments:

Anonymous said...

dooste aziz jenabe ghazai naghdetan be matlabe dr babak ahmadi ke albate sahebe balaye 20 jeld talif va tarjome hastand jaleb bud. ama nokte bade majara khuruj az dayere ensaf ast. in haj sosialiste meli mazhabi ke farmudid 2 baradare khud ra yeki ghabl va yeki bad az enghelab be dalile eteghadeshan be armanhaii ke shoma bekhaterash dari matahte khudet va khalgh ra midari be chube edam az dast dade ast... jahate etela arz kardam. masalan kesi be shoma nemiguyad amin ghazai danehsjuye ekhrajie danehsgahe mashad. miguyand leniniste nevisande khak.

Anonymous said...

آقای قاضی نوشته شما من را یاد نوشته اخیر کیهان و زبان شریعتمداری می اندازد. من فکر می کنم خوب در این جامعه تربیت شده اید. آقای احمدی با این همه نوشته همیشه متواضعانه و با خلوص نیت در همه تجمعات حضور داشته و از اولین حامیان جریانات فمینیستی بوده ولی شما با همین اندک نوشته هایتان نه تنها هیچ خضوعی ندارید بلکه همیشه ناقدی هستید که راه حل پیشنهاد نمی دهد. اتفاقن این شما هستید که کتابختنه ای هستید البته بدون ادبیات کتابخانه ای هستید. تا کنون کدام یک از نقدهایتان راه حل پیشنهاد داده اند. به جای اینکه از روز اول راه اندازی کمپین بشینید و کمپین را نقد کنید خودتان آستینتان را بالا بزنید و به شیوه ی خودتان کار کنید. ولی راستش را بخواهید من فکر می کنم شیوه شما نشستن در خانه و نقد این و آن است. حداقل دموکراسی این نیست که همدیگر را در شرایط بحرانی نقد که نه تخریب کنیم بلکه این است که بدانیم می تواند در یک کشور نحوه های گوناگون عمل وجود داشته باشد. نکند شما هم مانند استالین می خواهید مخالفانتان نباشند تا آسوده باشید. اگر انقدر به فکر خود احترام می گذارید در راستای آن عمل کنید نه آنکه عمل دیگران را تخریب کنید.

Anonymous said...

جالبه!!!!
ما با یک عمر زحمت و تلاش برای آزادی و برابری زنان در این مملکت مرد سالار و با وجود همه خطرات و بازجویی ها و توهین ها و فشار های موجود در اجتماع اخیرا با حاج آقا های فمنیستی روبرو میشیم که ٌلاح ما رو بهتر از خودمون می دونن! و تشخیص می دن این حرف زدن ها و تلاش ها برای ایجاد ارتباط و آگاهی حرکتی بورزواییه![خنده] ای بابا! حاج آقا! بپذیرین که صلاح کار زنان رو خودشون بهتر می دونن و اینقدر با نقد های کلیشه ای و سطحی ما رو به خنده نندازین!

خیلی خوب بود اگه فعالین مختلف حقیقت موجود در جامعه شون رو می دیدن و بلاخره تا سر کوچه می رفتند تا ببینیم واقعا جرات ایجاد تغییر به همون شیوه های به اصطلاح رادیکال را که مدعیشند دارند یا نه!!!!!
و از همه مهم تر چرا متوجه این واقعیت نیستید که دارین مثل همیشه به آن جا که نباید و آنچه که نباید بند می کنید.از آنجایی که هدف کمپین آگاه سازی در سطح گسترده در میان زنان و مردان ایرانی است حتی فمنیست های رادیکال ایرانی نیز به این حرکت جمعی پیوسته اند.مخاطب و بانیان کمپین از میان زنان همین خاکند! حتی اگر شما به عنوان یک "آقای" رادیکال(با گستره فعالیت های اینترنتی!!!) یا یک آقای رادیکال دیگر به اسم شریعتمداری یا آقایان به "اصطلاح چپ"(مفاهیم به گند کشیده شده اند!کدام چپ در ایران امروز!؟) با آن مخالفت بوده یا از اسم آن "طبیعتا" دچار ناراحتی و رنجش خاطر شوند!
گام بلندیست بین "خوابها " و "ماوزنان ایرانی ای که وجود داریم"

Anonymous said...

آزادی و برابری ؟ بی خیال این حرفا به شما نمیاد یک بچه هم مطالب سراسر کینه و نفرت شماهارو بخونه می فهمه فقط زر می زنید