قربانی انتخابات شورای مرکزی تحکیم
ائتلاف ادواریها با راستهای فخر آور صفت دانشگاه تهران پیش از انتخابات دوره ی جدید شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
مدت زیادی تا زمان انتخابات دفتر تحکیم وحدت باقی نمانده است. این انتخابات که بیشتر به یک سیاه بازی شباهت دارد را بدون ذره ای تردید می توان یک انتصابات خواند و ما به زودی شاهد نشاندن تعدادی از افراد از پیش انتخاب شده در سمت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت خواهیم بود.
پدر خواندگان تحکیمی خود به خوبی می دانند که دیگر این تشکل بدنه ای در دانشگاه ندارد و البته به هیچ عنوان هم قصد ندارند با صرف وقت و هزینه اعتباری برای خود و مجموعه ی مطبوعشان کسب کنند. پشت پرده ی دفتر تحکیم وحدت همین قدر که از تحکیم نامی باقی بماند و این نام در اختیار آنها باشد راضی هستند و کلاهشان را به آسمان پرت خواهند کرد. دفتر تحکم وحدت که در بره کشان اصلاح طلبی مدعی بود که نماینده ی چهل هزار دانشجو در دانشگاه های کشور است اکنون به زحمت می تواند چهل عضو پای کار ، حتی برای حرکات نمایشی خود ردیف کند. سوپاپهای اطمینان رژیم در دانشگاه دیگر کارایی خود را از دست داده اند. چند انجمن اسلامی که کاری می کردند و رمقی داشتند یک به یک یا تعطیل شدند و یا تحویل برادران بسیجی گردیدند و بقیه نیز که مشغول «یک قل دو قل بازی» خود بودند چنان ماستهای خود را کیسه کرده اند که حتی نفسشان هم در نمی آید. در اینجا به هیچ عنوان قصد ندارم هزینه هایی که تعدادی از اعضای انجمنها در دانشگاه های سرتاسر کشور برای عقاید خود و یا حیات تشکل خود پرداخت کرده اند را نادیده بگیرم. مسئله به هیچ وجه افراد و اشخاص نیستند بلکه مطلب نوع تفکری است که در حال حاضر دفتر تحکیم وحدت را کنترل می کند. انجمنیها و تحکیمی هایی که احتمالا با خواندن این سطور رگهای گردنشان برجسته و چهره هایشان بر افروخته خواهد شد بهتر است کمی آرام باشند و بیاندیشند.
آیا در مجموعه ی دفتر تحکیم وحدت به غیر از باند بازی و دسته کشی چیز دیگری هم حکم فرماست؟
آیا کوچکترین ساز و کار ، تلاش و یا حتی خواستی برای انتقال افکار و اراده ی اعضای انجمنها به مرکزت تحکیم وجود دارد ؟
آیا انجمنهای اسلامی در شهرستانها کوچکترین اثر و نقشی در مجموعه ی دفتر تحکیم وحدت دارند؟
آیا مرکزیت دفتر تحکیم به جز دعوت حق رای داران در انتخابات!؟! سالیانه، نقش دیگری هم برای انجمنهای شهرستان قائل هستند؟
آیا مرکزیت تحکیم اجازه انجام کوچکترین حرکتی مغاییر با منافع پدر خواندگان خود به اعضای انجمنهای تابع خود می دهد؟
آیا غیر از این بوده است که همواره قبل از برگزاری انتخابات!!! دفتر تحکیم وحدت، اعضای شورای مرکزی آن پیشاپیش انتخاب شده بودند و جمع شدن حق رای داران انجمنهای اسلامی تنها یک اقدام نمایشی و رسانه ای بوده است؟
آیا جز این بوده است که مرکزیت دفتر تحکیم به جای آنکه متکی به اعضای انجمنهای تابعه ی خود باشد وابسته ی چشم و گوش بسته ی پیر دانشجویان و پدرخواندگان بیرون از مجموعه بوده است؟
آیا این چنین نیست که در دوره ی اخیر، شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در زیر سایه ی سنگین سازمان ادوار دفتر تحکیم وحدت قرار داشته است؟
آیا این عین واقعیت نیست که شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دوره ی جاری عملا تبدیل به عروسک خیمه شب بازی ای شد که نخهای متصل به دست و پایش در دست پیشینیان ادواری قرار دارد؟
***
انجمنهای اسلامی هر از گاهی تعداد رای انتخابات خود را پیش می کشند و ادعای رهبری بدنه ی دانشجویان را در هر دانشگاه دارند. دفتر تحکیم وحدت نیز از این توهمات، مسندی ساخته و بر روی آن لم داده است. اما به راستی چه کسی است که نداند در دانشگاه ها چه خبر است. این حنا دیگر رنگی ندارد. انتخابات انجمنهای اسلامی شباهت بسیار زیادی به تنها رفراندوم !؟! رژیم ایران دارد. آری یا نه؟ انتخاب دیگری نیز وجود ندارد. اصلا گزینه ای برای انتخاب وجود ندارد. قبلا انتخابی صورت گرفته است و شرکت کنندگان فقط اجازه دارند که بگویند انتخابی که صورت گرفته است را قبول دارند یا نه! اصلا حوصله ی پرداختن به اساسنامه ی انجمنهای اسلامی و نحوه ی انتخابات آن را ندارم تا تشریح کنم چه تناقضات فاحشی میان عمل و گفتار سینه چاکان آزادی و حقوق بشر و ... وجود دارد. چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت دیگر وزنی در اجتماع ندارند تا وقتی صرف روشن شدن مسائل مربوط به آنها شود تنها چیزی که وجود دارد بادکنک پر زرق و برقی است که به ضرب دمهای پی در پی رسانه ها و تبلیغات در فضای سکوت، یاس ، سرخوردگی و انتظار بزرگی می کند.
تحکیم دیگر نمی تواند حتی به صورت نمادین در دانشگاه حظور داشته باشد چرا که دیگر قدرت آن را ندارد که نشست سالیانه خود را به مسئولین حکومتی تحمیل کند و این مسئله دلیل یکی از بزرگترین انحرافات تحکیم شده است. تحکیم تبدیل به طفلی یتیم شده است که به دامان ادورا پناه برده است. به جرات می توان گفت که اگر سازمان ادوار تحکیم وحدت نبود دیگر تحکیمی هم در کار نبود. تحکیم مجبور به کرنش و اطاعت در مقابل سازمان ادوار است چرا که تحکیم در حال حاضر یعنی یک انتخابات نمایشی بعلاوه ی چند بیانیه ، مصاحبه و دیدار سیاسی! تحکیم به جز دفتر سازمان ادوار تحکیم وحدت جایی برای برگزاری نشست انتخاباتی خود ندارد. هیچ بیانیه و مصاحبه ای تا توسط پدر خواندگان مستقر در ادوار ،خط و خطوط اصلی و محدوده اش مشخص نشود، انجام نمی پذیرد. تمام قدرت رسانه ای و تبلیغاتی تحکیم نیز همان طور که در توضیحاتی گذشته ی خود روشن کرده ام کاملا در اختیار خط دهندگان بیرون مجموعه است. بزرگترین نقش تحکیم در حال حاضر صدور بیانیه ها و انجام مصاحبه های مورد نیاز ادوار است.
به هر حال من بیش از این قصد پرداختن به ساختار این تشکل از هم پاشیده شده را ندارم اما بسیار خوشحال می شوم تا از مجموعه ی تحکیم و انجمنهای اسلامی دانشگاه های تهران ( می گویم انجمن دانشگاه های تهران چون ترجیح می دهم در مقابل اعضای انجمنهای شهرستان که با وجود فشارهای بسیار شدید و بی خبر از زد و بندهای انجمنهای تهرانی در تحکیم، به فعالیت مشغول هستند ساکت بمانم ) کسی پیدا شود و با تهمتها و افتراهای معمول تحکیمی زبان درازی کند تا مجبور شوم وقت خود را تلف کرده و هر آنچه که در مدت سه سال اخیر در این مجموعه اتفاق افتاده است را مکتوب کرده و در سایتها بگذارم.
به زودی انتخابات تحکیم برگزار خواهد شد و از هم اکنون حداقل سه عضو این شورا پیشاپیش انتخاب شده اند. مابقی اعضای شورای مرکزی تحکیم هم همچون دوره ی جاری نقش سیاهی لشگر را ایفا خواهند نمود. افراد پیشاپیش انتخاب شده این تشکل را برای پدرخواندگان می گردانند و کنترل می کنند. نام این افراد مطمئنا در بین انتخاب شدگان خواهد بود تا دیدبانان جامعه ی مدنی از راه های غیر مدنی منافعشان تامین گردد. گرچه تحکیم مرده است ولی نام آن همچنان باید برای خبر سازی و فضا سازی زنده بماند.
شرایط بسیار جالبی است.حاکمان جمهوری اسلامی در خطبه ها و سخنرانیهای خود صریحا نسبت به نیرو گرفتن چپ در دانشگاه هشدار می دهند. اصلاح طلبان درون حکومتی ، روشنفکران!!! دینی و نیروهای راست به شدت علیه چپ موضع گیری و فعالیت می کنند. در دانشگاه ها این تضاد به شکل بسیار شدیدتر و واضح تری جریان دارد.کار به جایی رسیده است راستهای فخرآور صفت دانشگاه تهران که زمانی به دلیل ورود قاچاقی و جعلی به شورای پیگیری رفراندوم و به دنبال آن بیانیه تند کمیته ی شش نفره ی رفراندوم (سازگارا، ملکی، زرافشان، افشاری، دلبری ، مومنی) در بین ادواریها و تحکیمی ها منفور بودند هم اکنون به نزدیکترین یاران آنان تبدیل شده اند. تخم و ترکه ی طنازان صدای آمریکا علاوه بر آنکه سایت تحکیم وحدت را در اختیار دارند با مقالات پی در پی خود سایت ادوار تحکیم وحدت را نیز عطر افشانی می کنند!
آخرین و صریحترین شاهکار گردانندگان سایت ادورار تحکیم وحدت چاپ مقاله ای همسو با منافع نیروهای امنیتی،علیه یکی از برجسته ترین نیروهای چپ دانشگاه تهران بود. بهروز کریم زاده برای دومین بار در سال جاری توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد. بعد از اطلاع فعالان چپ از ربوده شدن وی، تلاش رسانهای و خبری زیادی در این رابطه صورت گرفت و وکلای آقای کریم زاده سریعا به پیگیری مسئله پرداختند. خوشبختانه عصر روز برملا شدن ماجرا، از آنجا که نیروهای رباینده مامورین رسمی نبودند، کریم زاده بعد از سه روز بازداشت آزاد شد. آثار ضرب و جرح بر روی بدن کریم زاده به خوبی از آنچه که بر وی گذشته بود حکایت می کرد. بهروز به بیمارستان منتقل شد و همزمان توسط دانشجویان چپ خبر آزادی کریم زاده در رسانه و نیز از طریق تلفن پخش شد. کارهای کثیف زیادی توسط راستهای فخرآور صفت دانشگاه تهران در این مدت صورت گرفت که شاهکار آن طنازی یکی از این افراد در سایت ادوار تحکیم وحدت بود. نویسنده ی مقاله که همگان از اعتیاد او به پولهای سلطنت طلبان خارج ایران آگاه هستند در نوشته ای که تلاش بسیاری کرده بود با چسبانیدن نام فیلسوفها و نویسندگان مختلف رنگ و لعابی به آن دهد، حرافی های بسیاری کرده بود که لپ کلام آن این بود که چپهای دانشگاه تهران لنینیست هستند و لنینیستها هم به جنجال و هیاهو یک حس نوستالژیک دارند. در ادامه هم ضمن آنکه خبر بازداشت بهروز کریم زاده را کذب خوانده بود، چپهای دانشگاه را متهم کرده بود که هدفشان از بخش این خبر دروغین!؟! بزرگ کردن کریم زاده بوده است. در پایان این نوشته هم اعلام شده بود که هیچ یک از فعالان چپ دانشگاه دانشجو نبوده و نیستند و همگی به دلیل رهبری آشوبهای خیابانی در رسانه ها مطرح شده اند!!!
گردانندگان سایت ادوار تحکیم وحدت نیز با افتخار این نوشته را به طاق صفحه ی اول خود کوبیده و از تماشای آن لذت می بردند.
من در اینجا لازم می بینم نکاتی را در رابطه با این مسئله به راستهای نه چندان محترم دانشگاه گوشزد کنم:
1: پشت پرده ی تحکیم و ادوار بهتر است به جای آنکه به دنبال تخریب و تضعیف چپ در دانشگاه باشد فکری به حال اوضاع خود کند. قدرت رسانه ای راست چه در جامعه و چه در دانشگاه چندین برابر چپ بوده و هست پس قدرت گیری چپ در دانشگاه همانگونه که با تبلیغات حاصل نشده با تخریب و تبلیغ نیز از میان نمی رود.
2: جنبش چپ چه در جامعه و چه در دانشگاه به هیچ وجه وابسته به فرد یا گروهی نیست. بنابراین گمان نبرید که با لجن پراکنی و تهمت زدن به مبارزانی چون ناصر زرافشان و دانشجویانی چون بهروز کریم زاده، پیمان پیران و بنده ی ناچیز می توانید حتی خدشه ای به فعالیت چپ وارد کنید. چپ در بین طبقه ی کارگر و زحمتکشان ریشه دوانده است و گرچه تا روزهای اوج خود فاصله ی زیادی دارد اما محال است که با تبلیغات شما حتی ذره ای از سرعت نفوذ و انسجامش کاسته شود.
3: شما در زمین کوچک وجود خود چنان برج بلندی برای دید زدن جامعه ی مدنی ساخته اید که وقتی روی آن قرار گرفتید قادر به دیدن حقایق واضح زمین زیر پای خود نبوده و نیستید.
4: دعوای چپ و راست به دلیل آنکه یک مبارزه ی طبقاتی و بر سر منافع طبقاتی بوده است، مباحثات و مناظرات جدی و علمی فراوانی را شکل داده است که دستمایه ی انتشار هزاران کتاب ، مقاله و ... بوده است. واقعا بسیار متاسف می شوم هنگامی که می بینم راست در ایران به جز فحاشی علیه لنین و تکرار طوطی وار مطالبی سطحی توانایی دیگری در نقد چپ ندارد. بهتر است راست در ایران به جای آنکه پشت نیروهای امنیتی علیه چپ موضع بگیرد با درک حقایق موجود در جامعه، به میدان مبارزه ی ایدئولوژیک پا بگذارد.
5: دقیقا مطلع هستیم که پشت پرده ی تحکیم و ادوار برای کامل شدن زد و بندهای انتخابات شورای مرکزی خود مجبور به ائتلاف و اتحاد با کثیفترین و منفورترین عناصر راست دانشگاه شده است اما چپ به هیچ عنوان قصد تقسیم نیروهای لیبرال را به دو گروه خوب و بد ندارد. از نظر ما منافع مشترک و اهداف یکسان شما را در یک مکان ارزشی قرر داده اند بنابراین خوشحالیم که اوضاع به نحوی پیش می رود که مرزبندیها کامل و مواضع دقیقا روشن می شود.
6: برای من جالب است که کسی که پرژه ی نمایشی اخراج خود را در بوق و کرنا کرد و در پس آن به منظور اعتراض دست به اعتصاب غذا در صحن دانشکده ی حقوق زد و علی رغم میل نمودن آب میوه در حین اعتصاب غذا بعد از 6 ساعت به تشنج رسید!!! و با آمبولانسی که دوستانش پیشاپیش خبر کرده بودند راهی بیمارستان شد، دانشجویان چپ دانشگاه تهران را متهم می کند که برای بزرگ کردن بهروز کریم زاده خبر دروغین بازداشت او را منتشر کرده اند. گویی توهم سلطنت طلبها هیچ وقتی تمامی ندارد. گویی اینها خبر ندارند که در ایران و تحت حاکمیت ج.ا.ا زندگی می کنند. به همی راحتی گروهی بیاید و به دروغ اعلام کند توسط نیروهای امنیتی ربوده شده است؟ این روزها چه سخنان قصاری که به گوش نمی رسد! نویسنده ی چپ ستیز سایت ادوار نیوز فراموش کرده است که در بند جوانان چه بلای به سرش آورده اند. به شخصه وقتی انسانهایی این چنین با روحیه که بدترین شکنجه ها را به راحتی پس از مدتی فراموش می کنند را می بینم از خودم خجالت می کشم!
در پایان باز هم از از تحکیمی ها و اعضای انجمن اسلامی دانشگاه های تهران می خواهم که باب بحث را پیرامون ساختار انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت بگشایند تا شاید که در آستانه ی انتخابات جدید شورای مرکزی این تشکل، چشم بدنه ی بی خبر تحکیم بر روی مسائل پشت پرده ی مرکزیت آن باز شود.
منبع: علیه وضع موجود
**********
یک به اصطلاح نقد:
ورقهای منصور حکمت دیگر رنگی ندارند... (امیر راعی فرد)
مدت زیادی تا زمان انتخابات دفتر تحکیم وحدت باقی نمانده است. این انتخابات که بیشتر به یک سیاه بازی شباهت دارد را بدون ذره ای تردید می توان یک انتصابات خواند و ما به زودی شاهد نشاندن تعدادی از افراد از پیش انتخاب شده در سمت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت خواهیم بود.
پدر خواندگان تحکیمی خود به خوبی می دانند که دیگر این تشکل بدنه ای در دانشگاه ندارد و البته به هیچ عنوان هم قصد ندارند با صرف وقت و هزینه اعتباری برای خود و مجموعه ی مطبوعشان کسب کنند. پشت پرده ی دفتر تحکیم وحدت همین قدر که از تحکیم نامی باقی بماند و این نام در اختیار آنها باشد راضی هستند و کلاهشان را به آسمان پرت خواهند کرد. دفتر تحکم وحدت که در بره کشان اصلاح طلبی مدعی بود که نماینده ی چهل هزار دانشجو در دانشگاه های کشور است اکنون به زحمت می تواند چهل عضو پای کار ، حتی برای حرکات نمایشی خود ردیف کند. سوپاپهای اطمینان رژیم در دانشگاه دیگر کارایی خود را از دست داده اند. چند انجمن اسلامی که کاری می کردند و رمقی داشتند یک به یک یا تعطیل شدند و یا تحویل برادران بسیجی گردیدند و بقیه نیز که مشغول «یک قل دو قل بازی» خود بودند چنان ماستهای خود را کیسه کرده اند که حتی نفسشان هم در نمی آید. در اینجا به هیچ عنوان قصد ندارم هزینه هایی که تعدادی از اعضای انجمنها در دانشگاه های سرتاسر کشور برای عقاید خود و یا حیات تشکل خود پرداخت کرده اند را نادیده بگیرم. مسئله به هیچ وجه افراد و اشخاص نیستند بلکه مطلب نوع تفکری است که در حال حاضر دفتر تحکیم وحدت را کنترل می کند. انجمنیها و تحکیمی هایی که احتمالا با خواندن این سطور رگهای گردنشان برجسته و چهره هایشان بر افروخته خواهد شد بهتر است کمی آرام باشند و بیاندیشند.
آیا در مجموعه ی دفتر تحکیم وحدت به غیر از باند بازی و دسته کشی چیز دیگری هم حکم فرماست؟
آیا کوچکترین ساز و کار ، تلاش و یا حتی خواستی برای انتقال افکار و اراده ی اعضای انجمنها به مرکزت تحکیم وجود دارد ؟
آیا انجمنهای اسلامی در شهرستانها کوچکترین اثر و نقشی در مجموعه ی دفتر تحکیم وحدت دارند؟
آیا مرکزیت دفتر تحکیم به جز دعوت حق رای داران در انتخابات!؟! سالیانه، نقش دیگری هم برای انجمنهای شهرستان قائل هستند؟
آیا مرکزیت تحکیم اجازه انجام کوچکترین حرکتی مغاییر با منافع پدر خواندگان خود به اعضای انجمنهای تابع خود می دهد؟
آیا غیر از این بوده است که همواره قبل از برگزاری انتخابات!!! دفتر تحکیم وحدت، اعضای شورای مرکزی آن پیشاپیش انتخاب شده بودند و جمع شدن حق رای داران انجمنهای اسلامی تنها یک اقدام نمایشی و رسانه ای بوده است؟
آیا جز این بوده است که مرکزیت دفتر تحکیم به جای آنکه متکی به اعضای انجمنهای تابعه ی خود باشد وابسته ی چشم و گوش بسته ی پیر دانشجویان و پدرخواندگان بیرون از مجموعه بوده است؟
آیا این چنین نیست که در دوره ی اخیر، شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در زیر سایه ی سنگین سازمان ادوار دفتر تحکیم وحدت قرار داشته است؟
آیا این عین واقعیت نیست که شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دوره ی جاری عملا تبدیل به عروسک خیمه شب بازی ای شد که نخهای متصل به دست و پایش در دست پیشینیان ادواری قرار دارد؟
***
انجمنهای اسلامی هر از گاهی تعداد رای انتخابات خود را پیش می کشند و ادعای رهبری بدنه ی دانشجویان را در هر دانشگاه دارند. دفتر تحکیم وحدت نیز از این توهمات، مسندی ساخته و بر روی آن لم داده است. اما به راستی چه کسی است که نداند در دانشگاه ها چه خبر است. این حنا دیگر رنگی ندارد. انتخابات انجمنهای اسلامی شباهت بسیار زیادی به تنها رفراندوم !؟! رژیم ایران دارد. آری یا نه؟ انتخاب دیگری نیز وجود ندارد. اصلا گزینه ای برای انتخاب وجود ندارد. قبلا انتخابی صورت گرفته است و شرکت کنندگان فقط اجازه دارند که بگویند انتخابی که صورت گرفته است را قبول دارند یا نه! اصلا حوصله ی پرداختن به اساسنامه ی انجمنهای اسلامی و نحوه ی انتخابات آن را ندارم تا تشریح کنم چه تناقضات فاحشی میان عمل و گفتار سینه چاکان آزادی و حقوق بشر و ... وجود دارد. چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت دیگر وزنی در اجتماع ندارند تا وقتی صرف روشن شدن مسائل مربوط به آنها شود تنها چیزی که وجود دارد بادکنک پر زرق و برقی است که به ضرب دمهای پی در پی رسانه ها و تبلیغات در فضای سکوت، یاس ، سرخوردگی و انتظار بزرگی می کند.
تحکیم دیگر نمی تواند حتی به صورت نمادین در دانشگاه حظور داشته باشد چرا که دیگر قدرت آن را ندارد که نشست سالیانه خود را به مسئولین حکومتی تحمیل کند و این مسئله دلیل یکی از بزرگترین انحرافات تحکیم شده است. تحکیم تبدیل به طفلی یتیم شده است که به دامان ادورا پناه برده است. به جرات می توان گفت که اگر سازمان ادوار تحکیم وحدت نبود دیگر تحکیمی هم در کار نبود. تحکیم مجبور به کرنش و اطاعت در مقابل سازمان ادوار است چرا که تحکیم در حال حاضر یعنی یک انتخابات نمایشی بعلاوه ی چند بیانیه ، مصاحبه و دیدار سیاسی! تحکیم به جز دفتر سازمان ادوار تحکیم وحدت جایی برای برگزاری نشست انتخاباتی خود ندارد. هیچ بیانیه و مصاحبه ای تا توسط پدر خواندگان مستقر در ادوار ،خط و خطوط اصلی و محدوده اش مشخص نشود، انجام نمی پذیرد. تمام قدرت رسانه ای و تبلیغاتی تحکیم نیز همان طور که در توضیحاتی گذشته ی خود روشن کرده ام کاملا در اختیار خط دهندگان بیرون مجموعه است. بزرگترین نقش تحکیم در حال حاضر صدور بیانیه ها و انجام مصاحبه های مورد نیاز ادوار است.
به هر حال من بیش از این قصد پرداختن به ساختار این تشکل از هم پاشیده شده را ندارم اما بسیار خوشحال می شوم تا از مجموعه ی تحکیم و انجمنهای اسلامی دانشگاه های تهران ( می گویم انجمن دانشگاه های تهران چون ترجیح می دهم در مقابل اعضای انجمنهای شهرستان که با وجود فشارهای بسیار شدید و بی خبر از زد و بندهای انجمنهای تهرانی در تحکیم، به فعالیت مشغول هستند ساکت بمانم ) کسی پیدا شود و با تهمتها و افتراهای معمول تحکیمی زبان درازی کند تا مجبور شوم وقت خود را تلف کرده و هر آنچه که در مدت سه سال اخیر در این مجموعه اتفاق افتاده است را مکتوب کرده و در سایتها بگذارم.
به زودی انتخابات تحکیم برگزار خواهد شد و از هم اکنون حداقل سه عضو این شورا پیشاپیش انتخاب شده اند. مابقی اعضای شورای مرکزی تحکیم هم همچون دوره ی جاری نقش سیاهی لشگر را ایفا خواهند نمود. افراد پیشاپیش انتخاب شده این تشکل را برای پدرخواندگان می گردانند و کنترل می کنند. نام این افراد مطمئنا در بین انتخاب شدگان خواهد بود تا دیدبانان جامعه ی مدنی از راه های غیر مدنی منافعشان تامین گردد. گرچه تحکیم مرده است ولی نام آن همچنان باید برای خبر سازی و فضا سازی زنده بماند.
شرایط بسیار جالبی است.حاکمان جمهوری اسلامی در خطبه ها و سخنرانیهای خود صریحا نسبت به نیرو گرفتن چپ در دانشگاه هشدار می دهند. اصلاح طلبان درون حکومتی ، روشنفکران!!! دینی و نیروهای راست به شدت علیه چپ موضع گیری و فعالیت می کنند. در دانشگاه ها این تضاد به شکل بسیار شدیدتر و واضح تری جریان دارد.کار به جایی رسیده است راستهای فخرآور صفت دانشگاه تهران که زمانی به دلیل ورود قاچاقی و جعلی به شورای پیگیری رفراندوم و به دنبال آن بیانیه تند کمیته ی شش نفره ی رفراندوم (سازگارا، ملکی، زرافشان، افشاری، دلبری ، مومنی) در بین ادواریها و تحکیمی ها منفور بودند هم اکنون به نزدیکترین یاران آنان تبدیل شده اند. تخم و ترکه ی طنازان صدای آمریکا علاوه بر آنکه سایت تحکیم وحدت را در اختیار دارند با مقالات پی در پی خود سایت ادوار تحکیم وحدت را نیز عطر افشانی می کنند!
آخرین و صریحترین شاهکار گردانندگان سایت ادورار تحکیم وحدت چاپ مقاله ای همسو با منافع نیروهای امنیتی،علیه یکی از برجسته ترین نیروهای چپ دانشگاه تهران بود. بهروز کریم زاده برای دومین بار در سال جاری توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد. بعد از اطلاع فعالان چپ از ربوده شدن وی، تلاش رسانهای و خبری زیادی در این رابطه صورت گرفت و وکلای آقای کریم زاده سریعا به پیگیری مسئله پرداختند. خوشبختانه عصر روز برملا شدن ماجرا، از آنجا که نیروهای رباینده مامورین رسمی نبودند، کریم زاده بعد از سه روز بازداشت آزاد شد. آثار ضرب و جرح بر روی بدن کریم زاده به خوبی از آنچه که بر وی گذشته بود حکایت می کرد. بهروز به بیمارستان منتقل شد و همزمان توسط دانشجویان چپ خبر آزادی کریم زاده در رسانه و نیز از طریق تلفن پخش شد. کارهای کثیف زیادی توسط راستهای فخرآور صفت دانشگاه تهران در این مدت صورت گرفت که شاهکار آن طنازی یکی از این افراد در سایت ادوار تحکیم وحدت بود. نویسنده ی مقاله که همگان از اعتیاد او به پولهای سلطنت طلبان خارج ایران آگاه هستند در نوشته ای که تلاش بسیاری کرده بود با چسبانیدن نام فیلسوفها و نویسندگان مختلف رنگ و لعابی به آن دهد، حرافی های بسیاری کرده بود که لپ کلام آن این بود که چپهای دانشگاه تهران لنینیست هستند و لنینیستها هم به جنجال و هیاهو یک حس نوستالژیک دارند. در ادامه هم ضمن آنکه خبر بازداشت بهروز کریم زاده را کذب خوانده بود، چپهای دانشگاه را متهم کرده بود که هدفشان از بخش این خبر دروغین!؟! بزرگ کردن کریم زاده بوده است. در پایان این نوشته هم اعلام شده بود که هیچ یک از فعالان چپ دانشگاه دانشجو نبوده و نیستند و همگی به دلیل رهبری آشوبهای خیابانی در رسانه ها مطرح شده اند!!!
گردانندگان سایت ادوار تحکیم وحدت نیز با افتخار این نوشته را به طاق صفحه ی اول خود کوبیده و از تماشای آن لذت می بردند.
من در اینجا لازم می بینم نکاتی را در رابطه با این مسئله به راستهای نه چندان محترم دانشگاه گوشزد کنم:
1: پشت پرده ی تحکیم و ادوار بهتر است به جای آنکه به دنبال تخریب و تضعیف چپ در دانشگاه باشد فکری به حال اوضاع خود کند. قدرت رسانه ای راست چه در جامعه و چه در دانشگاه چندین برابر چپ بوده و هست پس قدرت گیری چپ در دانشگاه همانگونه که با تبلیغات حاصل نشده با تخریب و تبلیغ نیز از میان نمی رود.
2: جنبش چپ چه در جامعه و چه در دانشگاه به هیچ وجه وابسته به فرد یا گروهی نیست. بنابراین گمان نبرید که با لجن پراکنی و تهمت زدن به مبارزانی چون ناصر زرافشان و دانشجویانی چون بهروز کریم زاده، پیمان پیران و بنده ی ناچیز می توانید حتی خدشه ای به فعالیت چپ وارد کنید. چپ در بین طبقه ی کارگر و زحمتکشان ریشه دوانده است و گرچه تا روزهای اوج خود فاصله ی زیادی دارد اما محال است که با تبلیغات شما حتی ذره ای از سرعت نفوذ و انسجامش کاسته شود.
3: شما در زمین کوچک وجود خود چنان برج بلندی برای دید زدن جامعه ی مدنی ساخته اید که وقتی روی آن قرار گرفتید قادر به دیدن حقایق واضح زمین زیر پای خود نبوده و نیستید.
4: دعوای چپ و راست به دلیل آنکه یک مبارزه ی طبقاتی و بر سر منافع طبقاتی بوده است، مباحثات و مناظرات جدی و علمی فراوانی را شکل داده است که دستمایه ی انتشار هزاران کتاب ، مقاله و ... بوده است. واقعا بسیار متاسف می شوم هنگامی که می بینم راست در ایران به جز فحاشی علیه لنین و تکرار طوطی وار مطالبی سطحی توانایی دیگری در نقد چپ ندارد. بهتر است راست در ایران به جای آنکه پشت نیروهای امنیتی علیه چپ موضع بگیرد با درک حقایق موجود در جامعه، به میدان مبارزه ی ایدئولوژیک پا بگذارد.
5: دقیقا مطلع هستیم که پشت پرده ی تحکیم و ادوار برای کامل شدن زد و بندهای انتخابات شورای مرکزی خود مجبور به ائتلاف و اتحاد با کثیفترین و منفورترین عناصر راست دانشگاه شده است اما چپ به هیچ عنوان قصد تقسیم نیروهای لیبرال را به دو گروه خوب و بد ندارد. از نظر ما منافع مشترک و اهداف یکسان شما را در یک مکان ارزشی قرر داده اند بنابراین خوشحالیم که اوضاع به نحوی پیش می رود که مرزبندیها کامل و مواضع دقیقا روشن می شود.
6: برای من جالب است که کسی که پرژه ی نمایشی اخراج خود را در بوق و کرنا کرد و در پس آن به منظور اعتراض دست به اعتصاب غذا در صحن دانشکده ی حقوق زد و علی رغم میل نمودن آب میوه در حین اعتصاب غذا بعد از 6 ساعت به تشنج رسید!!! و با آمبولانسی که دوستانش پیشاپیش خبر کرده بودند راهی بیمارستان شد، دانشجویان چپ دانشگاه تهران را متهم می کند که برای بزرگ کردن بهروز کریم زاده خبر دروغین بازداشت او را منتشر کرده اند. گویی توهم سلطنت طلبها هیچ وقتی تمامی ندارد. گویی اینها خبر ندارند که در ایران و تحت حاکمیت ج.ا.ا زندگی می کنند. به همی راحتی گروهی بیاید و به دروغ اعلام کند توسط نیروهای امنیتی ربوده شده است؟ این روزها چه سخنان قصاری که به گوش نمی رسد! نویسنده ی چپ ستیز سایت ادوار نیوز فراموش کرده است که در بند جوانان چه بلای به سرش آورده اند. به شخصه وقتی انسانهایی این چنین با روحیه که بدترین شکنجه ها را به راحتی پس از مدتی فراموش می کنند را می بینم از خودم خجالت می کشم!
در پایان باز هم از از تحکیمی ها و اعضای انجمن اسلامی دانشگاه های تهران می خواهم که باب بحث را پیرامون ساختار انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت بگشایند تا شاید که در آستانه ی انتخابات جدید شورای مرکزی این تشکل، چشم بدنه ی بی خبر تحکیم بر روی مسائل پشت پرده ی مرکزیت آن باز شود.
منبع: علیه وضع موجود
**********
یک به اصطلاح نقد:
ورقهای منصور حکمت دیگر رنگی ندارند... (امیر راعی فرد)
No comments:
Post a Comment