Saturday, March 31, 2007

بعد از يکسال......کجای کاريم ؟ جمع بندی ساليانه ١ و ٢ ( سنديکاى شرکت واحد )

آستانه سال نو در کجای زمين ايستاده ايم ؟

خط فقر چهارصد هزار تومان در ماه اعلام می شود !

حداقل دستمزد ماهيانه کـارگران يکصد و هشتاد و سه هزار تومان تصويب می شود !

سـال گذشته حداقل دستمزد کارگران يکصد و هشتاد هزار تومان اعلام شد .

شوراهای اسلامی شرکت واحد از خرداد 85 وجاهت قانونی ندارند !

طی دوسال گذشته نرخ تورم از سوی مراجع رسمی 15% و از سـوی منابع غير رسمی که به واقعيت زندگی نزديک تر است ، بيش از 50% اعلام می شود . هزينه اجاره بهای مسکن نزديک به40% رشد داشته است . قيمت زمين و ساختمان در شهرهای بزرگ بيش از 50% رشد داشته است .

واردات کالا طی سال گذشته از مرز 46 ميليارد دلار گذشت .

آمار تعطيلی و بسته شدن کارگاه ها و کـارخانه و بيکار شدن کارگران هرروز بيشتر می شود.

تعداد بيکاران طبق آمار رسمی به بيش از چهار ميليون و سيصد هزار نفر رسيده است .

تعداد ليسانسيه های بيکار از مرز ششصد هزار نفر هم گذشت .

وبی کاری همچنين شامل فوق ليسانسيه های بيکار هم می شود .



جمع بندی ساليانه 2



خصوصی سازی يا خودمانی سازی صدها هزار کارگر را بيکار کرده است !

تعميم معافيت کارفرمايان از مفاد قانون کار طبق ماده191 و ديگر مصوبات مجلس و دولت باعث خروج ميليونها کارگر از نظارت وشمول قانون کار گرديد . از جمله : کارگاه هايی که از 10 نفر کارگـر کمتر دارند.

عقد قرارداد موقت کار به صورت شفاهی و کتبی بر خلاف ماده 7 قانون کار از سوی کارفرمايان دولتی و خصوصی به سرعت در حال سرايت به کليه کارگران ايرانی حتی در کارهای مستمر نيز هست ،کارفرماها از قرارداد کارهای موقت يکماهه و سفيد امضاء در برابر کارگران بدون تشکل استفاده می کنند .

از کارگران سفته می گيرند تا اعتراضی به شرايط غير انسانی محيط کار نکنند . پيشنهاد اصلاحيه جديد قانون کار آخرين دستاوردهای عدالت جويانه انقلاب را بر باد مي دهد .

اصلاح نکردن فصل ششم قانون کار بر طبق تعهد دولت نسبت به مقاوله نامه 88 و 98 و سعی در حذف ماده 27 و 17 قانون کار و عدم توجه به اصل 26 قانون اساسی و مقاوله نامه 87 و سرکوب سنديکاهای مستقل کارگری مانند: سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه برای جلوگيری از تشکل يابی مستقل کارگران بر خلاف تفاهم نامه های امضا شده در سال های قبل کماکان ادامه دارد .

صدها هزار نفر از کـارگران ماه ها است که حقوق و دستمزد خود را دريافت نکرده اند و کارفرمايان دولتی و خصوصی طی سال 1385 هرروز بی توجه تر به حقوق قانونی و انسانی کارگران شدند .

موج اعتراضات کارگری به اشکال گوناگون صحنه اجتماعی کشور را دگرگون ساخته است . هرروز در کارگاه يا کارخانه ای حقی ديگر از کارگران پايمال می شود .

آموزگاران نيز به صنوف معترضين صنفی کارگری پيوستند . طی هفته گذشته آموزگاران و معلمان به مثابه بخش فرهنگی طبقه کارگر ايران ، جلوی مجلس را تبديل به صحنه گسترده گفتگوهای صنفی ـ اتحاديه ای کردند . کــارگران کارخانه ها و شرکتهای دولتی هرروز در جلوی مجلس ـ دفتر رياست جمهوری ، وزارت کار و دفاتر مرکزی شرکتها در شمال تهران به دنبال حقوق خود بوده اند.

افزايش دستمزدهای کارگران در مقابل نرخ فراينده تورم و گرانی آخرين اميدهای کارگران را برای بهبود شرايط کار و زندگی آنها و خانوادهايشان بر باد می دهد . عدم حضور نمايندگان واقعی کارگران در تشکيلات مستقل و آزاد سنديکايی خود ، باعث شده است هرروز بخشی از دستاوردهای گذشته کارگران از کف برود . ايجاد ، بازگشايی و گسترش و اتحاد سنديکاهای آزاد و مستقل کارگری از سوی کارگران و ديگر دستمزدبگيران بهترين راه حضور وتأ ثير گذاری بر روند حوادث سردرگم اقتصادی امروز ايـران است !

(اخبار کارگری )

حوادث ، ضمن کار روزانه جان ده ها تن از کارگران ايران را می گيرد!

خلاصه ای از بدترين حوادث کار در شرکت واحد :

مجتبی حسن زاده راننده منطقه 2 بر اثر عدم رعايت موارد ايمنی و بهداشت کار از سوی کارفرما در پارکينگ منطقه 2 شرکت واحد به شکل بی رحمانه ای جانش را از دست داد. بدليل نبودن نور کافی و خط کشی نکردن کف توقفگاه منطقه2 واقع در کوه های سرخه حصار جاده آبعلی ، آقای مجتبی حسن زاده راننده م 2 در ساعت 10 شب و هنگام تلاش برای رسيدن به سرويس رانندگان با اتوبوسی که يکی از کارگران رديف آن را می راند ، برخورد کرده و سپس به زير چرخهای عقب اتوبوس می افتد و سر او زير چرخها متلاشی می شود . چه برسر باز ماندگان او مي آيد ؟

در منطقه 9 دو راننده بکسل به دليل نداشتن ابزار کار مناسب و به هنگام جک زدن زير اتوبوس بر اثر در رفتن جک و افتادن اتوبوس بر روی آنها صدمات جدی ديدند . در اين حادثه ضمن کار ، آقای مهدی (رضا) عرب جان سپرد و همکار او آقای ابوالفضل زرکوب از زمان ارسال خبر مرگ همکارش تا حالا در بيمارستان به سر می برد و بستری مي باشد .

در آخرين آمارگيری که در زمان بازبودن دفتر سنديکای کارگران شرکت از سوی اعضای سنديکا به عمل آمد ، ارقام باورنکردنی در رابطه با حوادث ضمن کار و يا مرگ های زودرَس همکاران را در بر داشت . در آذر ماه 1384 آمار مرگ سی و پنج نفر از همکاران را طی فصل پاييز داشتيم که دو نفر از رانندگان بر اثر تصادف جان سپرده بودند . يکی از رانندگان منطقه 7 با يک بونکر سيمان در منطقه امين آباد کشته شده بود و يکی از رانندگان در منطقه 6 زيرچرخ های اتوبوس جان سپرد!



خط قصر الدشت

يکی از رانندگان م 6 ـ در رابطه با حادثه ضمن کارخودش با آقای حسين ديدار (47258ک)که يکی از اعضای سنديکای کارگران شرکت واحد می باشد ، گفتگو می کند و آقای ديدار از لحاظ قانون او را راهنمايی قانونی می کند ، خبر چين ها به مديران منطقه خبر می دهند آنها آقای ديدار

را به کارگزينی منطقه6 نزد آقای مهدی زاغی ، می خواهند در آنجا معاون اداری و رئيـــس

کارگزيني ، آقای حسين ديدار را تهديد به اخراج کرده اند که چرا همکاران و رانندگان را با مسائل حقوقی و قانونی آشنا می کنی .

طی هفته گذشته آقای حسين ديدار راننده م 6 ـ (ک 47258 ) که در تاريخ 13/4/1383 به علت حادثه ضمن کار که اتوبوس را بدليل نبودن راننده داخـل تعمير گاه، مجبور شده است به داخل تعميرگاه ببرد که سُرخورده و به داخل چال سرويس می افتد و دچار شکستگی دست و کتف سمت راست گرديد که به مدت بيش از شش ماه بستری شد که بيش از شش ميليون تومان هزينه بيماری و مداوا را پرداخت کرد . بعد از شکايت به دادگستری ،حکم جبران خسارت فوق ( ديه مربوطه ) صادر

شد . وقتی به شرکت واحد مراجعه نمود آقای مجتبی حسينی مدير منطقه 6 که هم اکنون مدير کل بهره برداری شرکت واحد شده است . علاوه بر رفتار توهين آميـز در برابر کارگر فوق او را تهديد به اخراج از شرکت واحد کرده است . تا از شکايت قانونی خود و اخذ ديه مربوطه دست بردارد . پيگيری های آقای ديدار ادامه دارد و سنديکا اخبار بعدی در اين باره را به اطلاع همکاران و ديگر کارگران ايران و جهان خواهد رساند.طبق آخرين خبر او توانسته حکم جلب مجتبی حسينی را بگيرد.

کـارگران شرکت واحد که طی سال گذشته با دادن تعهد عدم همکاری با سنديکای کارگران شرکت واحد به سر کار بازگشتند ، از سوی حراست و مديران شرکت واحد شديداً تحت فشار به سر می برند و تعداد زيادی از آنها را با بهانه های واهی اخراج کرده اند . ده ها کارگر به کار باز گشته با اعضای سنديکا تماس گرفته اند و مشکلات خود را با آنها در ميان گذاشته اند و به تدريج کارگران متوجه می شوند . برای جلوگيری از ستمهای حراستی ها و رفتارهای غير قانونی مديران مناطق دوباره بايد در حول سنديکای خود متشکل تر شوند و مسئوليت های کميسيونی بپذيرند .



( گــزارش به همکاران )



دفتر سنديکای کارگران شرکت واحد باز گشايی شد.

از تاريخ 21/12/1385 که کارگران عضو سنديکا بر اساس دستور هيأت نظارت بر حقوق شهروندی به سرپرستی جناب آقای آوايی مدير کل محترم دادگستری استان تهران به اداره مرکزی شرکت واحد واقع در خيابان هنگام ـ ميدان رسالت ، مراجعه کردند ، مديريت شرکت واحد با هماهنگی حراست (پليس امنيتی ) و نيروی انتظامی شرکت واحد ( اجرائيات ) و پليس امنيتی دو پاسگاه نيروی انتـظامی منطقه نارمک و پليس امنيتی منطقه چهار تهران جلوی ورود کارگران را به اداره مرکز گرفتند ، و کارگران سنديکايی از صبح تا ساعت چهار بعد از ظهر در پياده روی خيابان و روبروی اداره مرکزی شرکت واحد ماندند و با همکاران و مردم رهگذر و نيروهای انتظامی و اطلاعاتی گفتگو کردند که عاقبت يکی از عوامل حراست به آنها مراجعه کرد و از آنها خواست فردا ساعت 9 صبح با ليست کارگران اخراجی به اداره مراجعه کنند . يکی از ترفندهای مديريت و حراست شرکت واحد اين بود که سعی مي کردند نظم سنديکايی و سلسله مراتب سنديکايی ها را زير پا بگذارند و با کارگران به شکلی در هم و برهم و فردی برخورد کنند و با ايجاد ترديد و با اسلحه تطميع و ترس و قول آنکه کسانی که تعهد بدهند با سنديکا همکاری نکنند ، آنان را سر کار برمی گردانيم و همه عقب افتادگی های آنها را می پردازيم که اتحاد سنديکايی کارگران مانع از پيروزی اين سياست تفرقه افکنانه شد . فردا صبح که کارگران به اداره مرکزی مراجعه کردند ، حراستی فوق تا ساعت يازده و نيم هيچ جوابی نداد و مأموران انتظامی و امنيت و اطلاعات نيروی انتظامی متوجه دروغ گويی مأمور فوق شدند . همچنين در روز قبل صادقی مأمور حراست سابق منطقه 7 که پرونده تيره ای نزد کارگران منطقه 7 شرکت واحد دارد و به تازگی در اداره حراست مرکزی شرکت واحد مشغول به کار شده است می گفت که هيچ نامه ای از دادگاه (هيأت) نظارت بر حقوق شهروندی به شرکت واحدنيامده است . هر وقت نامه ای آمد ، به شما خبر می دهيم . همان موقع آقای مددی نايب رئيس سنديکای کارگران شرکت واحد به دفتر هيأت نظارت بر حقوق شهروندی تلفن زد و با آقای بهبودی رئيس دفتر آقای رازقندی دبير محترم هيأت گفتگو نمود وآقای بهبودی شماره نامه ارسال شده به تاريخ 20/12/1385 به دفتر مدير عامل شرکت واحد را اعلام نمود . در حاليکه مدير عامل شرکت واحد آقای احمدی بافنده که در ضمن پاسدار هم می باشد به اتفاق آقای شمسايی که ايشان هم مدعی پاسدار بودن و خيلی مزايای ديگر هستند و آقای سادات رئيس جديد حراست مرکز و همان صادقی حراستی منطقه 7 هم يکروز قبل از آن در جلسه ای که از سوی هيأت نظارت بر حقوق شهروندی احضار شده بود حضور يافته و صورتجلسه ای را دال بر اجرای تبصره ماده 18 قانون کار را مبنی بر پرداخت 50% حقوق و دستمزد کارگران سنديکايی تعليقی که پرونده های آنها در ادارات کار در حال رسيدگی می باشد امضاء کرده بود و تعهد داده بود اين مُرّ قانون را اجرا نمايد . اما شوراهای اسلامی و حراست مانع از اين کار می شدند. بعداً معلوم شد که آقای سادات که به تازگی به مقام رياست حراست شرکت واحد منصوب شده است نظر ديگری دارد و معتقد است که حق کارگران بايد داده شود و مطابق دستور آقای عليرضا آوايی مدير کل دادگستری استان تهران بايد 50% حقوق و دستمزد 13 ماه دوران تعليق کارگران پرداخت شود . به هر حال روز 21/12/1384 هم گذشت و همکاران متوجه شدند که سنديکايی ها با نامه قانونی و امضای مدير عامل برای دريافت حقوق خود به اداره مرکزی آمده اند اما مديريت شرکت واحد به قول خود وفا نمی کند . حتی نيروهای انتظامی و امنيتی هم متوجه دروغ گويی صادقی که ميگفت نامه ای به شرکت واحد نيامده است شدند و شماره نامه اعلام شده را گرفتند و بالا بردند و سپس اعلام شد که مدير کل مالی هم به جلسه دعوت شده است . وتا بعد از ظهر هم خبری نشد و قول دادند که فردا حتماً انجام می شود. وقتی فردای آن روز ليست کارگران اخراجی هم آورده شد تا بعد ازاذان ظهر باز هم خبری نشد و فقط قول می دادند که مشغول انجام کار هستند تا مبالغ پرداختی به کارگران را محاسبه کنند . اما باز هم خبری نشد و وقتی حسن بهرامی شورايی سابق منطقه 5 شرکت واحد که حکمی غير قانونی را برای اداره کار شمال و شمال غرب دال بر جلوگيری از شکايت کارگران اخراجی در هيأت های حل اختلاف را با مهر وامضای کانون شوراهای غرب تهران داده بود ، خواست وارد اداره مرکزی شرکت واحد شود البته متأ سفانه آقاي گودرزي نماينده اداره كار غرب تهران بر اساس همان نامه غيرقانوني حكم اخراج غير قانوني كارگران را در هيأت تشخيص تأييد كرده بود , درجلوي شركت واحد ديده شد , در ضمن او جزء كساني بود كه با چوب وچماق به سنديكاي كارگران واعضاي آن حمله كرده بودند , مشاهده او باعث اعتراض كارگران گرديد كه با چشمان گريان فرار را بر قرار ترجيح داد . همچنين وقتي علي مهدويخواه يكي ديگر از شورايي هاي امضاءكننده حكم اخراج غير قانوني كارگران قصد ورود به اداره مركزي را داشت با نفرين و خشم كارگران روبرو شد او و حسين خدايي شورايي منطقه شش در كمال بي رحمي حكم اخراج خلاف قا نون كارگران را كماكان امضاء مي كنند . وقتي يكي از كارگران فرياد زد : ( خا ئن به حقوق كارگران ) در بين جمعيت زيادي كه در خيابان مي رفتند فقط علي مهدويخواه بود كه به سمت صدا برگشت وبعد پا به فرار گذاشت . او در هفته قبل وقتي با اعتراض رو در روي كارگران رو برو شده بود در كمال گستاخي جواب داده بود : دلم مي خواهد حكم اخراج هركه را بخواهم امضاءميکنم .

اما ديروز وقتي يعقوب سليمي عضو هيأ ت مديره سنديكاي كارگران شركت واحد از جلوي در اداره تلفني از او سؤال كرده بود چرا حكم اخراج كارگران را امضاء ميكني ؟ علي مهدويخواه اقرار كرده بود : ما به زور حكم اخراج كارگران را امضاء مي كنيم , براي اخراج شما هفت تير روي شقيقه ما گذاشتند . ما حاضريم كه نظر جديد براي برگشت به كار سنديكايي ها را اعلام كنيم ! در ادامه اين پيگيری ها صدها نفر از رانندگان و کارگران و کارمندان شرکت واحد از سنديکايی ها دلجويی و احوالپرسی کردند و خود را مديون تلاش ها و عذاب هايی که آنها کشيده بودند ، مي دانستند و اعلام می کردند برای همکاری با سنديکای خود آماده اند و از اينکه هيأت مديره و فعالان سنديکا هنوز در اخراج به سر می برند ناراحت و شرمنده اند و دل آنها می خواهد که هرچه زودتر در دفتر سنديکای خود حاضر و آموزش های حقوقی ـ قانونی ببينند . به هر حال تا بعد از ظهر هيچ اتفاقی برای پرداخت حقوق کارگران صورت نگرفت و تازه صادقی حراستی در ساعت 25/2 تا 3 بعد از ظهر اعلام کرد که هيچ پرداختی و هيچ خبری نيست ،که منجر به اعتراض کارگران تعليقی شد که با فرياد الله اکبر ، خود را به دفتر مدير عامل شرکت واحد در انتهای راهروی طبقه دوم شرکت واحد رساندند و فرياد دادخواهی خود را به گوش مقامات و خدا رساندند . مدير عامل آقای احمدی بافنده از اتاق کنفرانس بيرون نيامد. نهايتاً با پادرميانی و قول هايی که آقای سادات رئيس جديد حراست و سرگرد گودرزی رئيس اجرائيات نيروی انتظامی شرکت واحد دادند قرار شد که فردای آن روز ساعت يازده پاسخگو باشند و 50% دستمزدهای معوقه را بپردازند ، که بالا خره اعضای اخراجی کارگران سنديکای شرکت واحد به احترام قول يکی از افسران نيروی اجرائيات شرکت واحد و سرگرد گودرزی و آقای سادات محل ساختمان اداره مرکزی شرکت واحد را در حدود ساعت 5 بعد از ظهر ترک کرده و فردا ساعت 8 صبح روز 23/12/1385 آقايان مددی ـ اُسالو ـ غلامی ـ حيات غيبی ـ نژند کودکی به دفتر هيأت نظارت بر حقوق شهروندی مراجعه و شرح ماوقع چند روز گذشته را ضمن يک نامه و توضيحات شفاهی اعلام و رونوشت نامه فوق را به دفتر آقای درخشان نيا معاون محترم آقای آوايی دادند و خود را در ساعت يازده به اداره مرکزی شرکت واحد رساندند . در ساعت يازده ، بيست و شش نفر ديگر از سنديکايی ها به آنها پيوستند و حالا همه نيروهای امنيتی ـ پليسی ـ انتظامی ـ نگهبانان آتش نشانی شرکت واحد و همه کارگران و رانندگانی که از آنجا می گذشتند به حقانيت کارگران سنديکايی اعتراف می کردند و همه آنها بارها و بارها از پله ها بالا و پايين می رفتند و برای کارگران اخراجی سنديکا خبر می آوردند و هرچه زمان طولانی تر می شد ، سکوت ، نظم ، آرامش و اقتدار قانونی کارگران سنديکايی شرکت واحد ، حقانيت آنها را به نيروهای انتظامی هم آشکارتر می کرد تا جايی که مأموران نيروی انتظامی هم اعتراف به حقانيت آنها کرده و نگهبانان آتش نشانی شرکت واحد خود را مديون تلاش های سنديکا اعلام می کردند . بالاخره از ساعت 4 بعدازظهر به بعد با نظارت آقای مددی و همکاری آقايان سادات ـ گودرزی ـ عرب و مسعودی ، چک های مطالباتی دستمزدهای کارگران صادر گرديد و کارگران يک به يک به قسمت مالی مراجعه و چک های خودرا دريافت نمودند . جالب اين که وقتی کارگران يک به يک برای گرفتن چک هايشان به قسمت مالی مراجعه می کردند همراه هر کدام يک افسر نيروی انتظامی همراه می شد و در دوسوی راهروی اداره مرکزی افسران و درجه داران نيروی انتظامی به حالتی احترام آميز رديف ايستاده بودند و هر کارگری که چکش را می گرفت مجدداً همراه يک افسر تا دم در بدرقه می شد . وقتی که همه چک ها داده شد ، سرگرد گودرزی رئيس اجرائيات نيروی انتظامی شرکت واحد چک مربوط به آقای مددی را با رفتاری احترام آميز و با دو قدم به پيش به ايشان دادند و گفتند : اين چک فرمانده است ، که آقای مددی جواب دادند : من فرمانده نيستم ، خدمتگذارم و تشکر نمودند . سرگرد گودرزی تأکيد کردند شما فرمانده هستيد ! آقای مددی جواب دادند : من با دستور پائينی ها (کارگران) کار می کنم اما شما دستور از بالائي ها می گيريد به هر حال از شما به نمايندگی از کارگران قدردانی می کنم . سپس محل دفتر را به همراه يکی از افسران ترک کرده ونزد کارگران آمدند . ده نفر ديگر از کارگران که چک های خود را نگرفته بودند صبح 24/12/1385 به اداره مرکزی شرکت واحد مراجعه و چک های خود را گرفته و در بانک ملی شعبه شرکت واحد چک خود را نقد کردند . اما در اين هنگام مشخص شد که دو تن از اعضای سنديکا ، آقای صادق خندان و غلامحسينی هنوز 50% دستمزد خود رانگرفته اند ، پس از مذاکراتی قرار شد ، شنبه صبح مشکل آنها حل شود و اعضای سنديکا در حمايت از همکاران خود از مبالغ دريافت کرده خود ، مبالغی را برای ياران خود در نظر بگيرند و همچنين تصميم گرفتند برای احقاق حق همکاران خود ، راه قانونی حق طلبانه خود را ادامه دهند . آن روز صبح همه رهگذران و کارگران با عدسی پخته شده توسط آقای غلامحسينی و نان داغ بربری و چايی لب سوز سنديکا پذيرايی شدند . همه کارگران ، رانندگان و حتی همه کارمندان و برخی مديران مردمی و حامی کارگران از اينکه کارگران سنديکايی به قسمتی از حقوق خود رسيده اند خوشحال بودند ، امسال نوروز چند روز زودتر به خانه کارگران شرکت واحد آمد .

(ادامه ماجرا)

بالا خره در روز 27/12/1385 سنديکايی ها دوباره به جلوی اداره مرکزی آمدند . آنها صبح ساعت 8 به دفتر هيأت نظارت بر حقوق شهروندی مراجعه کردند و شرح ماوقع را به آنجا دادند ، اعضای هيأت به سرپرستی آقای آوايی مدير کل محترم دادگستری اُستان تهران رأی به پرداخت دستمزد عقب افتاده (50%) اين دو کارگر زحمتکش دادند . نامه فوق را آقايان مددی ـ اُسالو ـ نعمتی پور و غلامحسينی گرفته و برای آقای احمدی مدير عامل شرکت واحد آوردند . متأ سفانه آقای احمدی بافنده از دريافت نامه به وسيله نيروهای انتظامی خودداری نمود ، يعنی دستور داده بود کارگران عضو سنديکا را به داخل شرکت راه ندهند ، در نتيجه سرگرد گودرزی نقش واسطه و نامه رسان را به عهده گرفت و زحمت کشيد نامه را به دبير خانه برد و ثبت دفتر کرد سپس شماره ثبت و تاريخ آن را برای نمايندگان کارگران آورد و تأکيد کرد فردا صبح ساعت 9 اينجا باشيد تا من خودم جوابگوی شما باشم . کارگران به قول او اعتماد کردند ، رفتند و فردای آن روز، ساعت 9 صبح بازگشتند.

از ساعت 9 صبح تا 11 هيچ کس جوابگوی آنان نبود بالاخره در ساعت 11 آقای سرگرد گودرزی نزد آنها آمد و گفت جلوی در اصلی روبه روی اجرائيات نايستيد ، خوب نيست ! با من به جلوی در منطقه 1 بياييد . زمانی که به آنجا رفتند ايشان گفت : من به داخل اداره می روم تا پيگير کار شما باشم . تا ساعت 1 بعداز ظهر خبری نشد ، در اين ساعت سه نفر از مأموران پليس امنيتی منطقه 4 يا کلانتری 136 نارمک به آنجا مراجعه و با کارگران گفتگو کردند و گفتند : که کارگران حق دارند و نامه از قوه قضائيه بالاترين دستور است و طبق دستور مديريت شرکت واحد بايد 50% دستمزد کارگران را بدهد و گفتند ما به داخل اداره می رويم تا حق شما را بگيريم . دوباره تا ساعت 3 بعد از ظهر هم خبری نشد ، در اين ساعت سه مأمور از اداره بيرون آمدند و گفتند : ما موفق نشديم ! می رويم با رئيسمان صحبت کنيم ، بعداز رفتن آنها کارگران به افسران نيروی انتظامی که در جلوی در منطقه 1 جلوی آنها را گرفته بودند ، گفتند : عيبی ندارد امروز شما جلوی دستورقوه قضائيه را گرفتيد ! اما ما فردا و هر روز ديگری به همراه همکاران و خانواده هايمان به شرکت مراجعه نموده و خود را به دفتر آقای احمدی بافنده ، (مديرعامل) می رسانيم و جواب نامه دادگستری را از او خواهيم گرفت . ساعت از 4 گذشته بود و خورشيد رو به غروب می رفت که کارگران از جلوی شرکت رفتند و آن هايی که 50% را گرفته بودند مبلغی به دو همکار خود دادند تا آنها در روزهای نوروز بی پول نمانند . در جلسه ای که بعداز ظهر اعضای سنديکا با هم داشتند قرار گذاشتند که طبق اصل سنديکا : همه برای يکی ، يکی برای همه

روزهای بعد به اداره مرکزی مراجعه کنند ، فردای همان روز يعنی روز 29/12/1385 از حراست شرکت واحد به برادر آقای صادق خندان تلفن زدند و گفتند : که چک های اين دو نفر هم حاضر است . قبل از ساعت 12 ظهر بيايند و چک هايشان را بگيرند .

اين بهترين خبری بود که بعداز يکسال خانواده های کارگران عضو سنديکای کارگران شرکت واحد شنيدند ، حالا می شد نوروز را واقعاً شاد بود و جــشن گرفت . زنده باد اتحاد کارگران !



خبرنگار سنديکا 29 اسفند 1385

No comments: