Tuesday, January 23, 2007

درباره نوشته ی آقای ایرج فرزاد

لنینیسم : استخراج پیروزی از آوار شکست

مهدی گرایلو
gerailoo@yahoo.com

آقای فرزاد عزیز سلام

نوشته اتان را خواندم ،‌ تحقیقا ً با تمام ملاحظاتی كه در آن دیدم موافقم . نوشته بودید كه « به باور من محدودیت عملی و تئوریك كه می تواند در تقابل دموكراسی و چپ حاصل شود ، ‌تبدیل جمع بندی یك انقلاب معین در یك كشور معین ،‌ انقلاب اكتبر ،‌ به یك سیستم تئوریك و استنتاج مبانی تاكتیكهای سیاسی بر آن مبناست . » و نیز «‌ آنچه كه در تقابل با لیبرالها و بورژوازی علی العموم اهمیت زیادی دارد ،‌ نه قرار دادن تجربه انقلاب اكتبر و جمع بندی و ارتقا تئوریك این تجربه معین ،‌ كه " متد " لنین در برخورد به انقلاب اكتبر است
فكر می كنم كه جان مایه ی قسمت اول نوشته ی شما را در این دو نتیجه گیری می توان ملاحظه كرد . من به طور قطع با هر دو گفته ی شما موافقم . حقیقت این است كه ما هم جز این چیزی را نمی گوییم . جدال ما با لیبرالها هم جز به همین منظور نبوده است . برای ما بدیهی ست كه اكتفا به پراتیك ویژه ی لنین در اعصار كباده كشی انقلاب های " ‌بورژوا دموكراتیك " و میدان داری احزاب و خطوط فكری - سیاسی سوسیال دموكرات آن دوره ، مترادف پذیرش شكست در این مجادله است . ما موقعیت جامعه مدرن امروزایران را كه می تواند به پرچم داری چپ ، حركت به سوی سوسیالیزم را بیاغازد ، هرگزبه قیمت تعصب بر سر« میراث و میراثداران » اکتبر،‌ با پروسه شكست خورده شوروی (‌چیزی كه شما به درستی به آن اشاره كردید)‌ طاق نمی زنیم . آنچه كه مارا به دفاع متعصبانه از لنین بر می انگیزد همان چیزی ست كه شما به حق آن را «‌ متد لنین در برخورد به انقلاب اكتبر » می نامید . ما موظفیم در شرایطی كه راست یك پارچه ازوحشت گشت و گذار شبح لنین بر فراز ایران زوزه می کشد ،‌ از حقانیت این متد دفاع كنیم

من بر این باورم كه انقلاب اكتبر ،‌ ابژه ای در نقش یك میانجی بود كه این متد به صورت دوفاكتو ، برای تغییر جامعه اروپای آن زمان به واسطه ی این میانجی وارد عمل شد و در آن محیط مادیت یافت . شیفته ی شرایط ابژكتیو این تجربه نیستم . اینكه در لحظه ی انقلاب متوجه شویم كه وظیفه ی پیاده سازی سوسیالیزم در جامعه ای را داریم كه هفتاد در صد مردم آن دهقان هستند ،‌ امر دلنشینی نیست !‌ روزگار اكتبر ، روزگار ناهمواری مسیر تاریخ در حركت به سوی سوسیالیزم بود . امروزما در محیطی داعیه ی سوسیالیزم داریم كه به طور قطع مراحل تكمیلی سرمایه داری خود را پشت سر گذاشته است . من هیچ گاه این شرایط را با تجربه ی ناكافی اكتبر و كوره راه های ناگزیر و صعب العبور امثال « انقلاب مداوم » تعویض نمی كنم . اما همچنان به همان چیزی كه شما متد لنین در انقلاب اكتبر می نامید ( و من برای تكمیل این توصیف به آن گزاره ی « درك ماركسی لنین از ماركسیسم » را اضافه می كنم ) پایبندم . و فكر می كنم تمام صلابت و کارایی جنبش کمونیستی امروز نیز تنها از رهگذر اتخاذ همان متد و همان درك از ماركسیسم – به واسطه ی تجربه شرایط جهان نوین - می تواند فراهم آید كه لنین با میانجی گری انقلاب اكتبر به آن رسیده بود

لنینیسم ، بیش از هر سنت دیگری نماینده ی بیرون کشیدن بیرق پیروزی از آواره های آخرین شکستهای بزرگترین پیکارهاست . « انقلاب شکست خورده » پایان کار لنینیسم همراه با اعتراف به « خطاها » نیست . میدانی ست که می توان یک بار دیگر درآن برسختی بخت پیروزی خود محکی زد . تا زمانیکه این بخت گشوده نشده است ، محک انقلابیگری در هر میدانی ، لجوجانه و گستاخانه اعلام موجودیت خواهد کرد . ما از این گستاخی دفاع می کنیم ، نه از آن شکست

گوشزد دوباره این نکته به بورژوازی که لنینیزم ، اقدام بی وقفه مارکسیسم برای نفی همه جانبه جهان سرمایه داری ست و اینکه تداوم هر جنبه متعفن حیات اجتماعی این طبقه ، خود به خود با ابروان درهم کشیده و سنگرهای خیابانی لنینیزم مواجه خواهد شد ، برای او فرایند بازتولید هذیان حضور سنگین شبح لنین در آسمان ایران است ، و شاید درست همان چیزی باشد که اورا به تقلا وامی دارد تا با طراحی نوعی « سوسیالیزم مؤدب » بساط نصایحش برای اقناع چپ ها به تبعیت از چنین سوسیالیزمی را پهن کند . برای ما این حقیقت به دور از کلیشه های قالب بندی شده ی آکادمی توجیه و تنویر سوویتیزم، تصویرگر سوسیالیزم به عنوان یک اسلحه ی سیاسی ست

اگر گوشه ای ازمجادلات امروز ما با لیبرال ها به دفاع از تجربه ی اكتبر معطوف شده است ،‌ نه به منظور تعمیم استنتاجات لنین از این تجربه به یك نظام تئوریك – همچون یك كلیت خدشه ناپذیر – بلكه تنها به سبب تشریح همان متد مورد نظر شما در شرایط كنكرت روسیه و اروپای وقت بوده است . وقتی كرونشتات را برای حمله به چپ علم می كنند ، ‌ما ناچاریم به تشریح شرایطی كه این واقعه در آن روی داده و همین شرایط خاص آنرا توجیه می كنند بپردازیم . این به معنای تعمیم مورد مشخص كرونشتات به یك اصل تخطی ناپذیر ماركسیسم و متد لنینیستی انقلاب نیست . ممكن است كم و كاستی در چند و چون تأمین این منظور به چشم بیاید ، اما یقین دارم كه در دفاع از لنین و متد ماندگار او ، راه را اشتباه نرفته ایم

ارادتمند شما :‌ مهدی گرایلو

No comments: