Tuesday, February 27, 2007

نامه اعتراضی دانشجویان مکانیک دانشگاه بوعلی سینا به وزیر علوم

دانشجویان رشته مکانیک دانشکده فنی مهندسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در نامه ایی اعتراض آمیز به وزیر علوم نسبت به فضای بسته حاکم بر دانشگاه ،محدودیت تشکلها و نشریات و نیز مشکلات صنفی وآموزشی اعتراض کردندمتن کامل نامه :
جناب آقاي دکتر زاهدی وزير علوم تحقيقات و فن¬آوری سررشته کارها ديرزماني است که در دانشگاه بوعلي سينا از دست برون است. اين را هم شما مي¬دانيد و هم ما. کمبودها و کاستي¬ها هر روز اعتصاب و اعتراض مي¬آفريند و برخورد قهري مسئولين دانشگاه نيز چنان جو خفقاني آفريده که هيچکس را ياراي اعتراض نيست. نشريات دانشجويي هر روز به بهانه واهي توقيف مي¬شوند و برخورد با تشکل¬هاي منتقد ومعترض عياني است که حاجت به بيان ندارد. از آنجا که ذکر مصايب خود را با مديران و معاونين دانشگاه طي رايزني¬ها بازگو کرده¬ايم و از آن مقامات مجاهدتي پيگير که منجر به يافتن ريشه¬ها و دلايل اين گونه وقايع گردد، شاهد نبوده¬ايم لذا شرح اين درد بي¬نهايت را با شما، عاليترين مقام وزارت علوم باز مي¬گوئيم تا شايد اين زخم کهنه اندکي التيام يابد. چه، اين درد را بايد آن زمان که اولين علايم آن ظاهر گشت گذشتگان ما به دنبال علاج آن مي¬بودند. قصور آنها عذاب ما را افزود و شايد سکوت ما عذاب آيندگان را بيافزايد.شما نيز بدانيد که در چه جوي و در نهايت چه استيصالي اين نامه را براي شما مي¬نويسيم.سکوت سنگين و ملال آوري دانشگاه را فرا گرفته است. گويي ديگر پرپر شدن گلي عذابي نمي¬آفريند. از استاد و مدير گروه گرفته تا رياست دانشکده و دانشگاه، هيچ کس را عذاب وجداني نيست از اينکه دانشجويي در اوج عذاب روحي سيگار به دست سرنوشت نامعلوم خود را به نظاره نشسته و رمقي براي فغان و فرياد ندارد.
«جور استاد به ز مهر پدر» از اولين درس¬هايي بود که در آغاز تحصيل خود در دبستان آموختيم و نيز آموختيم که استاد را بر شاگرد حقي و شاگرد را به همان ميزان بر استاد حقي ديگر است. شايد بهتر آن بود که راز اين درد جانکاه سر به مهر باقي مي¬ماند چرا که شرم آن داريم اين درد دل شأن استادان زحمت¬کش و بي¬مزد و منت را فروکاسته، اجر آن زايل گردد و عذاب ما را افزون دارد.صبر و انصاف شما را فرا مي¬خوانيم چرا که قلب شما گواهي خواهد داد حقي از ما پايمال شده است. حقي که گمان نرفت و نمي¬رود با سکوت و اندکي تاسف شما همراه گردد، بلکه اقدامي عاجل را از آن مقام مسئلت داريم. آنقدر سطحي نگر و غير منصف نيستيم که تمام مشکلات اين دانشگاه را تنها از دوران رياست دکتر خزايي يا وزارت علوم دولت نهم بدانيم و بر آن خرده بگيريم. وابستگي سياسي يا تشکيلاتي نيز به هيچ جريان يا گروهي چه در داخل دانشگاه و چه خارج آن نداشته و نداريم و اکنون نيز تنها و تنها بر مشکلات صنفي- آموزشي خود پاي مي¬فشريم.جناب آقای دکتر زاهدیدانشجويان رشته مکانيک دانشگاه بوعلي سيناي همدان دير زماني است که از آنچه اساتيد به عنوان نمرات پايان هر نيمسال ارايه مي¬کنند مورد بي¬عدالتي قرار مي¬گيرند. چنين بي عدالتي، در کنارتوهين¬ها و تحقيرهايي که از جانب همين اساتيد صورت مي¬گيرد مشکلات روحي ،رواني خاصي را بر دانشجويان اين دانشگاه تحميل کرده است که تمام انگيزه و حس نيل به پيشرفت و پژوهش را در آنان به نحو اکمل خشکانده است. نگاهي به آمار دانشجويان مبتلا به اعتياد، سيگار و معضلات اجتماعي ديگر که هر ساله بر طبق آمار در حال افزايش است، پرونده دانشجوياني که با افسردگي¬هاي حاد و مزمن هر هفته در جلسات کميسيون¬هاي موارد خاص دانشگاه مطرح مي¬شود، رها کردن درس به همراه نوعي بي¬خيالي به طوريکه هر چه پيش آيد خوش آيد، و يا آمار روز افزون گرايش به مواد روان گردان، مسکن¬هاي قوي و نهايتاً قرص¬هاي کاذب شادي آور، زنگ خطر و هشداري است تا شايد مسئولين بي درد دانشگاه را نهيبي زند که براي اين فاجعه راه حلي بيابند و براي اين درد درماني بجويند. چه عجولانه تحليلي است اگر کاهش سطح نمرات دانشجويان رشته مکانيک را تنها در عدم کوشش و مجاهدت دانشجو در طول ترم بدانيم. بلکه اگر چه هستند دانشجوياني که در طول ترم جديت لازم را ندارند اما خداي را گواه مي¬گيريم و باضرس قاطع اين قسم را مي¬خوريم که اکثريت قريب بالاتفاق اين دانشجويان تلاش کافي و وافي خود را در طول نيم سال مصروف درس و بحث مي¬کنند اما براستي چرا در پايان ترم مثلاً از يک کلاس 40 نفري تنها 5 نفر موفق به گذراندن درس مورد نظر مي¬شوند؟ البته کمي تامل در ميانگين بسيار پايين نمرات پايان ترم،گوياي ضعف مديريت آموزشي گروه مي باشد. کوته¬فکران و سطحي نگران که با چنان تحليلی کاهش سطح نمرات را تنها به عدم مجاهدت دانشجو مي¬دانند اگر منصف باشند (که معمولاً اين گونه افراد توجيه گر فاقد اين صفت هستند) در برابر چنين مواردي پي به نقص استدلال و تحليل اشتباه خود مي¬برند. آيا براستي مثلاً 35 نفر از دانشجويان فاقد استعداد و يا آمادگي جهت آزمون بوده¬اند؟ در چنين مواردي ما تنها استاد را مقصر مي¬دانيم. استاد محترم يا فاقد صلاحيت علمي است يا در ارايه مطلب دچار مشکل است يا آزمون وي با ضوابط استاندارد همخواني ندارد يا در تصحيح برگه امتحاني دقت لازم را ندارد و گاه با صلبيتي خاص از بارم سوالات کسر مي¬گذارد. و گرنه حضرتعالي نيک مي¬دانيد که دانشجويي اگر در رشته مهندسي کنکور سراسري پذيرفته شود گواه اينست که استعداد و صلاحيت لازم را در پذيرش اين رشته داشته است چه رسد به اينکه در دانشگاههاي مطرح که قبولي نيز در آنها سخت و دشوار است پذيرفته گردد. لذا با اين استدلال اگر چنين سطحي نگراني همچنان بر استدلال خود پاي ¬کوبند آنان را مغرضاني مي¬دانيم که به دنبال فرار از طرح چنين مسئله¬هايي مي¬باشند. اهميت اين موضوع آنجايي علناً بازتاب مي¬يابد که علاوه بر کاهش معدل گروه مکانيک، دانشجويان نيز در پايان دوره تحصيلات خود با کسب معدل¬هايي بسيار پائين نمي¬توانند جوياي کاري مناسب باشند چرا که اغلب شرکت¬ها و موسسات ا ز مهندسين مکانيکي جذب خواهند کرد که داراي معدل متوسط، خوب يا عالي باشند و اينجاست که سرخوردگي ديگری بر معضلات اين دانشجويان افزوده خواهد شد. چنين دانشجويي، چه جوان مثبت انديشي است که دنيا را بر سر خود آوار نمي¬بيند! و چه جوان خويشتن¬ دار و پراميدي است اگر هنوز به ادامه حيات اميدوار است!جناب آقای وزير اکنون که اين نامه را مي¬نگاريم گروه آموزش مکانيک فاقد مدير گروه، کارشناس (گروه جامدات) و منشي دفتر گروه مي¬باشد.آيا به راستي اين حق دانشجو نيست که قبل از ثبت نمرات خود در آموزش دانشگاه از نمره خود مطلع گردد؛ شايد اشتباهي صورت پذيرفته باشد؟ آيا حق دانشجو نيست، نسبت به نمره خود اعتراض کند و از استاد بخواهد برگه امتحاني او را مجدد تصحيح کند؟ چه توهين و تحقير¬هايي صورت مي¬گيرد اگر کسي در راه حق مغفول مانده خود با استاد گرامي در نهايت ادب و احترام سخن بگويد. ما معتقديم که امکانات آموزشي- رفاهي بايد با هم متناسب باشد. آيا به راستي اين حق دانشجو نيست که از کمترين امکانات آموزشي (به عنوان مثال پرينتر در سايت کامپيوتر گروه مکانيک) برخوردار باشد؟ اساتيد اين دانشکده، دانشگاه را وام¬دار خود مي¬دانند و از اين رهگذار به هيچ مقامي پاسخ نمي¬دهند و استاد سالاري را سر مشق خود، و رواج چنين تفکري را ارزش دانسته و علم محوري را کمتر از آنچه بايد، ارج مي نهند. در مجموع دانشگاه در بي¬ساماني کامل به سر مي¬برد. دانشجويان هر روز افسرده تر ومحزون تر مي¬شوند اين همه هشداري است تا شايد مسئولين را به درک بهتر و صحيح¬تر رهنمون سازد چرا که فاجعه، تنها چاقوکشي در دانشگاه بخاطر عشق¬هاي نافرجام نيست! اقدام به خودکشي نافرجام چند سال پيش دانشجوي مکانيک نيز مي¬توانست مسئولين را به موضع¬گيري و ريشه¬يابي معضلات رو به گسترش اين دانشگاه وا دارد. جناب آقای وزیر حديث مفصل بخوانيد از آنچه در بالا به صورت مجمل گذشت و مجدداً تاکيد مي¬کنيم اگر مسئولين دانشگاه را آنقدر تدبير و کياست مي¬بود که پس از بارها مراجعه و طرح مسئله گامي هرچند کوچک در ريشه¬يابي و حل اين معضل برمي¬داشتند، شرح آن را با حضرتعالي ضرورت نمي¬دانستيم اما چه کنيم که اين رشته نابساماني در وزارت علوم گره خورده است. لذا مزيد امتنان است اگر دستور فرمائيد تا قبل از وقوع واقعه¬اي مسئولين مربوطه به حل اين معضل همت گمارند.در اين رهيافت به منظور تصديق و جامعيت موارد فوق الذکر به طومار جمع آوري شده که به امضاي اکثريت دانشجويان مکانيک رسيده است بسنده مي کنيم. طومار فوق الذکر به صورت امانت نزد نمايندگان دانشجويان محفوظ مي باشد.

No comments: